صدای شیعه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

صدای شیعه: یک افسر ذخیرۀ ارتش رژیم صهیونیستی، که ساکن یکی از شهرک های نزدیک مرزهای لبنان است، به پایگاه  صهیونیستی "والاه" گفت که «حزب الله لبنان توان اشغال "الجلیل" را دارد».

پایگاه "العهد" لبنان در این باره گزارش داد: این افسر صهیونیست که به نظر می رسد از توانمندی های حزب الله لبنان بسیار هراسان است، به پایگاه "والاه" گفت که از چند ماه قبل احتمال داده است که جنگی با حزب الله رخ دهد و رزمندگان مقاومت وارد سرزمین های اشغالی شوند، به همین دلیل تونلی حفر و در آن آب و مواد غذایی برای خود و خانواده اش ذخیره کرده است.     
این افسر صهیونیست می گوید، «حتی قبل از جنگ دوم لبنان (2006) اعتقاد داشتم که فقط باید به خودم تکیه کنم، به همین دلیل این پناهگاه مخفی را آماده کردم که فقط خودم و خانواده ام از مکانش باخبریم».
وی تصریح کرد: «جنگجویان (رزمندگان) حزب الله در سوریه مهارت های زیادی کسب کرده اند که بدون شک باعث خواهد شد در زمینه اشغال موقت الجلیل موفق شوند، اگر دبیرکل حزب الله بگوید 5 هزار جنگجو (رزمنده) را یک مرتبه وارد صحنه خواهد کرد، من حرفش را باور می کنم».
این افسر صهیونیست درباره خطر تونل های حزب الله گفت: «حزب الله به تونل هایی که من و بسیاری از مردم منطقه می دانیم که وجود دارد، نیازی ندارد. آنان می توانند از دروازه وارد شوند، در چنین صورتی مرزبانان ما محو خواهند شد». 
وی تأکید کرد که نیروهای حزب الله پس از ورود به این اراضی در مدت نیم ساعت شهرک ها را اشغال نموده و وارد ساختمان های عمومی خواهند شد.
این افسر صهیونیست درباره آمادگی ارتش رژیم صهیونیستی برای جنگ آینده نیز گفت: «آمادگی واقعی برای جنگ آینده وجود ندارد، آمادگی فقط در حد حرف است، طرف مقابل (حزب الله) حرف می زند و عمل می کند، اما ما بسیار حرف می زنیم، اما اندک عمل می کنیم».
وی افزود: «ارتش اسراییل قادر به تامین تدارکات برای شهرک نشینان نیست، مگر پس از گذشت 3 روز و هنگامی که دوباره این شهرک ها را از دست نیروهای حزب الله آزاد کند.»

منبع: العالم


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت: 22:20

صدای شیعه: "عبدالله بن سلیمان" مشاور دیوان پادشاهی و عضو هیئت علمای ارشد سعودی در گفتگو با روزنامه "المدینه" عربستان مدعی شد: "هیئت علمای ارشد خود را برای گفتگو با افراد دانای شیعه در عربستان و عراق آماده می‌کند تا حقیقت را به آنان بگوید؛ اصول ثابت همان قرآن و سنت است و هرکسی‌که با آنها مخالفت کند، در گمراهی است."
وی افزود: "اکنون تلاش‌ برای فراهم کردن زمینۀ مناسب جهت گفتگو با افراد میانه‌رو شیعه در جریان است، از جمله اهالی الاحساء و قطیف یا حتی شیعیانی از عراق و ایران یا هر کشوری که در آنجا شیعیان هستند، تا حقیقت به آنان گفته شود."
عبدالله بن سلیمان گفت: "طرح گفتگو اکنون در هیئت علمای ارشد مطرح شده و برنامه‌ای گفتگو محور بر همین اساس در حال تدارک است".
فعال عربستانی به نام "منصور بن ترکی الهجله" در تویتر خود هشدار داد، پیامدهای این گفتگو 100 درصد منفی خواهد بود.
الهجله همچنین تأکید کرد که انتقال به مرحلۀ پس از گفتگو، با فتنۀ بزرگی همراه خواهد شد.
الهجله با بیان اینکه اصل گفتگو باید بر اساس همزیستی با وجود اختلافات استوار باشد، از مسؤولان عربستانی خواست این طرح را متوقف کنند.

منبع: العالم


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت: 22:20

صدای شیعه: بعد از پخش مستند بی بی سی درباره شیران لشکر فاطمیون که در سوریه مشغول جهاد هستند، بچه های فاطمیون به تکاپو افتاده بودند که جواب شبهه های بی بی سی را بدهند. میگفتند از همه بهتر، سید حکیم میتواند صحبت کند. با او تماس گرفتیم. مشهد بود و با خوشرویی جواب تلفن را میدهد و یک ساعتی با هم صحبت می کنیم. آخر صحبت قرار می گذاریم که بعد از برگشتن از سوریه در مشهد همدیگر را ببینیم ولی تقدیر این بود که این اولین و آخرین مکالمه با سید حکیم باشد. او روز 16 خرداد 1395 در محور تدمر در استان حمص سوریه به شهادت رسید. شهید سید محمدحسن حسینی از فرماندهان ارشد لشکر فاطمیون بود که مسئولیت اطلاعات عملیات و تیپ 2 لشکر را برعهده داشت.

  

تشکیلات تیپ فاطمیون از چه زمانی شکل گرفت؟

 تشکیلات فعلی فاطمیون ابتدا یک هیئت خانگی مشهد بود. این هیئت به اسم «محبان حضرت رقیه(س)» تشکیل می‌شد. در خانه‌ها جمع می‌شدند و زیارت عاشورا و دعای توسل می‌خواندند و حالت عزاداری داشت. به این منوال بود. مدیریت این هیئت هم با حاج ابوحامد، برادر علی‌رضا توسلی بود.

خدا رحمتشان کند. ایشان هم مدیریت این هیئت را به عهده داشتند. وقتی تحولات سوریه به جایی رسید که کار به جنگ و سلاح کشید و از حالت اعتراض مردمی بیرون آمد و اوضاع به سمتی رفت که عکس‌ها، فیلم‌های سر بریدن، قتل عام مردم و خراب کردن قبوری که مقدس و برای ما قابل احترام بودند، دیدیم اوضاع رو به آن سمت رفت و برنامه از حالت اعتراض مردمی به سمت تکفیر کردن عده‌ای رفت و کارها حالت جنایت علیه مردم را به خود گرفت. تصمیم گرفته شد اگر راهی پیدا شود، ما هم برویم و کاری کنیم. بعد از کلی تلاش که برادرها انجام دادند و کسانی را دیدند که ما عده محدودی هستیم، ولی دوست داریم برویم، راهی باز شد و یک گروه پیشقراول متشکل از 22 نفر حرکت کردیم. خود شهید ابوحامد هم در آن گروه 22 نفره بود. ما گفتیم کاری به کسی نداریم، فقط به ما راه بدهید که در قالب تشکل‌های مردمی در آنجا باشیم.

از اول به نیت مسلح شدن و دفاع از حرم رفتید یا صِرف حضور و کمک‌رسانی جهادی بود؟

اگر در قالب یک نیروی نظامی و افرادی که قرار بود اسلحه دستشان بگیرند و از آنجا دفاع کنند، می‌رفتیم طبعاً کسی نبود از ما حمایت کند و بگوید شما به آنجا بروید و به دستتان سلاح می‌دهیم که بروید در فلان خط بجنگید. چنین چیزی نبود. اصل برنامه این بود که حضور داشته باشیم. مواقعی که کار چنان سخت می‌شود که کمک‌رسانی به یک مجروح هم کار بسیار بزرگی است. اساساً هدف ما حضور بود، چون گروه 1 و گروه 2 ما ظاهراً آموزش نظامی ندیده بودند و قرار هم نبود کسی از آنها بپرسد شما سلاح دست گرفتن بلد هستید یا نه؟

خودتان جزو تیم اولیه 22 نفره بودید؟

نه، جزو 22 نفر گروه 3 بودم. گروه 1، 22 نفر بود. گروه 2، 15 نفر و گروه سوم که ما بودیم باز هم 22 نفر بود. رسیدیم و دیدیم دست برادرها اسلحه است. خدا رحمت کند شهید ابوحامد را، گفت: «شب رسیدیم و گفتیم فردا به زینبیه می‌رویم و جاهایی را که می‌توانیم تردد کنیم می‌بینیم، ولی حالا به اینجا آمده و اسلحه دست گرفته‌ایم. شرایطمان این‌طوری است و هنوز معلوم نیست آیا می‌مانیم؟ ماندگاریم؟ آیا قرار است کسی ما را در جمع خودش راه بدهد یا نه؟ الان که هستیم زیرمجموعه یکی از گردان‌هایی که دست بچه‌های عراقی بود هستیم.» یعنی مسئولین اول ما بچه‌های عراقی بودند که یکی از گردان‌هایشان در محوری کار می‌کرد و ما به عنوان نیروهای مردمی در کنار اینها و در واقع زیرمجموعه اینها بودیم. گفت: «حالا اینها ما را قبول کرده‌اند، ولی معلوم نیست ما را نگه دارند. با اینها بمانیم یا نمانیم. خلاصه معلوم نیست موضوع چه خواهد شد. حالا برنامه تو چیست؟» گفتم: «شما قبلاً هم که بودی بزرگ ما بودی، الان هم بزرگ مایی. ما در کنارتان هستیم. درست است جنگ را دوست نداریم، ولی از جنگیدن خوفی هم نداریم. اگر الان مصلحت این است، بسم الله الرحمن الرحیم. ما هستیم.» گفت: «همین!» با بقیه بچه‌ها هم صحبت کرد و اتفاقاً همه گفتند اگر کار به جایی رسیده که در این قسمت لازم است اسلحه به دست بگیریم، هیچ تردیدی نداریم و اگر لازم باشد این کار را می‌کنیم و توکلمان به خداست و کار را شروع کردیم. چند وقت بعد از آن خدا رحمت کند هادی گفت: «با بنده خدایی ـ از بچه‌های مستشار ایرانی که در آنجا کار می‌کردند و به آنها انصار می‌گفتیم ـ صحبت می‌کردم، بحث پیش آمد و گفت شما در این مجموعه الان نزدیک به 40 و خرده‌ای نفر هستید. می‌شود با بچه‌های افغانی که در منطقه سیده زینب و شام ساکن هستند یکی و جمع شوید؟ امکانش هست؟ می‌خواهید چه کار کنید؟» حاجی گفت: «من این برنامه را دارم.» این وسط بحثی هم پیش آمد و اسم فاطمیون را پیشنهاد دادم. در ایران که بودیم هیئت فاطمیون داشتیم، اما تشکل این شکلی به اسم فاطمیون اصلاً در مخیله‌مان نمی‌گنجید.

گفتم: «اسمش قشنگ است، ولی آیا ما را قبول می‌کنند؟ شما با کسی قراری گذاشته‌اید؟» گفت: «نه، همین‌جوری گفته شده است.» یعنی خیلی ساده و همین‌جوری قضیه پیش رفت. گفت: «صحبت شده و قرار است از حالا به بعد ما را این‌جوری صدا بزنند. به سیده زینب می‌روم تا با یک‌سری از بچه‌های افغانی که آنجا و مسلح هستند قاتی شویم.» گفتم: «خوب است. توکل به خدا.» ایشان چند بار چند جلسه پیش آنها رفت و با آنها صحبت کرد. آنها با ما قاتی نشدند، ولی کمکی که توانستند بکنند این بود که یاریمان کردند راه باز و تعدادمان بیشتر شود. الحمدلله بعد از چند بار جلسه‌ای که حاجی با آنها داشت گروه دیگری به نام گروه 4 هم آمدند. قبل از آمدن گروه 4 بچه‌های انصار را نمی‌دیدیم و نمی‌دانستیم در کجا مستقر هستند. اصلاً کسی از اینها هست یا نیست؟ ولی ابوحامد در چند نوبت آنها را دیده بود. بعد کم‌کم با اینها رو در رو شدیم و همدیگر را دیدیم. به‌تدریج یک‌جوری به جمعی که در آنجا حاضر بودند معرفی شدیم تا اینکه گروه 5 آمد. قبل از آمدن گروه 5 صحبت‌هایی شد که بچه‌هایی که اینجا می‌آیند چند وقت دی اینجا بمانند؟ تا حالا زیرمجموعه بچه‌های عراقی بودیم و آنها آب، غذا و مهماتمان را می‌دادند. الان مهمات را از چه کسی بگیریم؟ آب و غذایمان چطور می‌شود؟ چگونه برویم؟ چگونه برگردیم؟ آنها گفتند ما یک‌سری کمک‌هایی به شما می‌کنیم.

 

بچه‌های انصار؟

بله. گفتیم تعداد زیادی را در ایران ثبت‌نام کرده‌ایم که اسم و رسم همه‌شان هست، اما اکثرشان مردم عادی هستند و سلاح ندیده‌اند و باید برایشان آموزش بگذارید. اینها هم خیلی سریع برایمان هماهنگ کردند و گفتند ما جایی را با چند مربی معرفی می‌کنیم و بروند و یک دوره مختصر آشنایی با سلاح را ببینند. بعضی‌ها که می‌گویند آموزش، امکان آموزش برای ما نبود. آموزش بودجه بسیار کلانی می‌خواهد. گاو صندوق آن‌چنانی نداریم که بگوییم سلاح، آب و غذایش تأمین می‌شود و طرف یک ماه برود و آموزش ببیند. آموزش مختصر آشنایی با سلاح که اینها بروند ببینند اساساً سلاح چه هست؟ چگونه رفع گیر می‌شود؟ چطوری مسلح می‌شود؟ چه‌جوری شلیک می‌کند و چه نوع سلاح‌های سبکی داریم؟ در همین حد! بندگان خدا این کار را برایمان کردند. اتفاقاً خوب هم بود و اولین گروه با تعداد بالا، یعنی بالای 100 نفر در گروه 5 آمد و به ما ملحق شد. الحمدلله آمارمان هم یکمرتبه به حدی رسید که تقریباً در حد یک گروهان شدیم. آمارمان نسبتاً چشمگیر شد. برادران انصار گفتند الان اسم، تعدادی نیروی خوب، چند فرمانده هم از خودتان داریم و یک مقداری هم در این مدت جنگ را یاد گرفته‌اید و می‌دانید چگونه خط را حفظ کنید. چند بار هم که کار کردید، دیده‌ایم خوب کار می‌کنید. خودتان یک تشکل درست کنید. آب، غذا و مهمات را ما به شما می‌دهیم، منتهی به‌طور مستقل.

اینها علاوه بر اینکه گفتند ما شما را تأمین لجستیکی می‌کنیم، در باره مباحث مالی هم با شما صحبت کردند؟ یا خود بچه‌هایتان که آمده بودند انتظاری داشتند؟ چون می‌گویید اینها مردم عادی بودند. وضعیت بچه شیعه‌های افغانی در ایران مشخص است. اکثراً مثل خود ما فقیرند. معلوم بود اغلب بچه‌هایی هستند که تأمین مالی خود یا خانواده‌شان را به عهده دارند. یکی که بخواهد سه چهار ماه به آنجا برود، خانواده‌اش از نظر تأمین منابع مالی دچار مضیقه می‌شود. آیا غیر از تأمین لجستیکی از طرف خود شما یا انصار به شما پیشنهاد شد در حد توان به شما مبلغی می‌دهیم؟ همین شایعه‌ای که درست کرده‌اند و روی آن تکیه می‌کنند.

یک وقت حرف مربوط به شایعه می‌شود که خودتان به‌درستی گفتید شایعه که از همان ابتدا هم بود. تا گروه 3 اصلاً معلوم نبود از این نظر چه وضعی خواهیم داشت.

با هزینه شخصی رفتید؟

موضوع به خودمان مربوط می‌شد که چگونه خود را برسانیم و هیچ‌کسی تقبل نمی‌کرد ما را بفرستد. ما به آنجا رفتیم و دو ماه به عنوان بچه‌های افغانی در آنجا بودیم و تا دو ماه اصلاً کسی فکرش را نمی‌کرد آیا به ما حقوق می‌دهند یا نه؟ چقدرمی‌دهند؟ اصلاً این بحث‌ها نبود. برادری از انصار که شهید حاج‌آقا ابوحامد را دیده و در مورد اسم فاطمیون نظر گرفته و قبول کرده بود، بعد از ایشان پرسیده بود وضع حقوقی‌تان چطوری است؟ چقدر حقوق می‌گیرید؟ اولین بار که به‌طور رسمی خارج از جمع هیئتمان مطرح شد آنجا بود. خدا رحمت کند، حاج‌آقا ابوحامد گفته بود والله هنوز کسی به این بچه‌ها چیزی نداده است. حالا اگر تصمیم دارید دست در جیبتان ببرید و چیزی بدهید، ما بدمان نمی‌آید. این را به شکل شوخی و متلک گفته و طرف هم ادامه نداده بود.

اوایل که صحبت شد، قرار شد نماینده‌ای را از بین خودشان تعیین کنند که از طریق او به هر کدام از رزمندگانی که در منطقه بودند 450 دلار بدهند که 50 دلارش را به خود شخص بدهند که در منطقه هزینه کند و 400 دلار هم برای خانواده‌اش بفرستد.

گاهی می‌گویند شما نمی‌خواهید بگویید برادران انصار از شما حمایت می‌کنند. ما منکر این نیستیم که انصار به ما کمک و از ما حمایت کرده‌اند. اولاً انکار نمی‌کنیم، ثانیاً افتخار می‌کنیم. اینها نزدیک به 40 سال تجربه‌شان را کف دست گذاشته‌اند و دارند به ما یاد می‌دهند و به ما کمک کرده‌اند. ما بلد نبودیم تشکیلات درست کنیم، آموزش بدهیم و هر چیزی هم که الان هستیم و یاد گرفته‌ از همین‌ها آموخته‌ایم. ما دانشگاهی نرفته‌ایم. اینکه اینها از ما حمایت کرده‌اند برای ما ننگ و عار نیست. حالا هر کسی هر چه می‌خواهد بگوید، ولی همین‌ها کمک کردند که ما این شدیم.

 

برای هدفی که داشتید.

اینکه پول گرفتیم و چقدر گرفتیم، شاید بعضی‌ها ترجیح بدهند نگویند. به خودشان مربوط است، ولی ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. این را شهید ابوحامد برای اولین بار برای گروه 5 از آنها پول گرفت و آنها هم گفتند این را به شما می‌دهیم، چون ممکن است اینجا می‌آیید حتی تا شش ماه هم بمانید. در این فاصله زن و بچه‌تان که نباید به خاطر زندگی روزمره‌شان قرض کنند که شما یک روزی برگردید و بتوانید قرضتان را ادا کنید. چرا؟ خود ابوحامد مبلغی را پیش خانمش گذاشته بود تا برای چند وقتی که نیست برای خرج خانه‌اش باشد. پاسپورت و پول را در اتوبوس از خانمش می‌زنند. خانم ابوحامد در دو سه ماه اول برای خرج خانه‌شان قرض کرده بود، چون پس‌اندازی را که گذاشته بود از او زدند. این اتفاق‌ها هست و واقعاً هم اوایل این‌طوری بود، ولی هر چه گذشت برادران انصار گفتند ما می‌بینیم شما دارید کار می‌کنید و واقعاً هم کسی به ما قولی نداده بود. هر چه گذشت، یکی آمد و پرسید: «وضعیت رفت و آمدیتان در ایران چطور است؟» گفتیم: «عادی.» گفت: «می‌خواهیم از شما حمایت کنیم. کمکی از دستمان برمی‌آید؟» بررسی کردند و یک‌سری کارها را انجام دادند. اول کار هیچ توافق و شرطی به عنوان اینکه کسی کاری برایمان انجام بدهد در میان نبود، ولی به مرور زمان یک‌سری کارها انجام شد. کسانی هم که بعداً می‌آمدند، حاج‌آقا ابوحامد با آنها صحبت می‌کرد که به زیارت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) آمده‌اید، خوش آمدید، اما اگر چشمداشتی از این تشکیلات دارید، ما شرمنده‌ایم و نمی‌توانیم کاری برایتان بکنیم که آینده شما تأمین باشد یا...

یا حتی روزمرگی خانواده‌تان در داخل ایران تأمین شود.

بله، خداییش رک می‌گفت که چنین کاری از دست ما ساخته نیست. نمی‌توانیم قول بدهیم مدرکی برایتان درست کنیم. چنین قولی به شما نمی‌دهیم. امکان این هم هست که هیچ کاری نتوانیم برایتان بکنیم. حقوقتان را هم فعلاً دوستان یک مقداری تقبل کرده‌اند که می‌دهند. این فعلاً هست، اما این‌طور که ما به آنها گفته و شرط و شروط یا با آنها توافق کرده باشیم، نیست. ممکن است امروز بدهند و فردا بحثی پیش بیاید و بگویند نمی‌دهیم. ما طلبکار نیستیم و نمی‌توانیم بگیریم. به اینجا آمده‌اید و این مدت را باید بمانید. تنها شرطی که برای بچه‌های انصار گذاشته‌ایم این است که ورودی و خروجی بچه‌های ما باید با زیارت انجام شود. یعنی در دمشق که پیاده می‌شوند، حتماً زیارت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) بروند. موقع خروج هم همین‌طور. ما چیزی دیگری را شرط نکرده‌ایم و هیچ توافقی هم صورت نگرفته است. شاید در آینده خیلی کارها انجام شود، ولی الان چیزی نیست.

 

در حال حاضر فاطمیون به عنوان تیپ مطرح است یا به عنوان لشکر؟ چند هزار نفر را جذب کرده‌اند؟ چون گفتند هر نفری را که جذب کنند 500 تومان به فرد می‌دهند. گمانم الان بیل گیتس شده باشید.

جذب کار یک نفر دو نفر نیست. جذب هم به این صورت نیست که طرف آگهی پخش و تبلیغات کند و مثل جذب به یک شرکت یا سازمان باشد. جذاب ما به این صورت است که اشخاصی وظیفه‌شان این است که وقتی فردی تقاضا می‌کند که وارد تشکیلات شود تا برای دفاع از حرم یا بهتر بگوییم حریم اهل بیت(ع) به سوریه بیاید و در تشکل ما وارد شود، ببیند او کیست؟ جاسوس نباشد. اصلاً اعتقاد دارد که می‌آید؟ آدرس خانه و شماره خانه‌اش را می‌گیریم که اگر اتفاقی برایش افتاد بتوانیم خانواده‌اش را پیدا کنیم. خیلی از بچه‌ها اصلاً خانواده‌شان در ایران نیستند، در افغانستان یا حتی در کشورهای اروپایی هستند. اگر اتفاقی برایش افتاد باید بتوانیم به خانواده‌اش اطلاع بدهیم. قرار است فرمی را پر کند که اولاً تابعیت افغانی بودنش معلوم باشد. خیلی از برادران ایرانی ما خودشان را افغانی معرفی کردند. اوایل بررسی کاملی هم نبود. خودشان را افغانی معرفی می‌کردند و به منطقه می‌آمدند. برای جمع ما حضور برادران ایرانی به نحوی که می‌رویم، یعنی به عنوان نیروی رزمی ممنوع است. تنها کسی که با دانستن ابوحامد و وساطت ایشان وارد فاطمیون شد شهید سید ابراهیم (آقای شهید مصطفی صدرزاده) بود.

به جز ایشان شخص دیگری نبود. کسانی که مسئول جذب هستند وظیفه‌شان این است. اول از همه مشخص می‌کنند فردی که دارد می‌آید چه کسی است و خانواده‌اش کجاست. اینها تعداد مشخصی هستند و حقوق و ماهیانه هم دارند. قبلاً این‌طوری نبود. بعداً و قبل از شهادت حاج ابوحامد و وقتی تیپمان به رسمیت شناخته شد، توانستیم برای اینها مبلغی را به عنوان حقوق در نظر بگیریم.

 

وظیفه دیگرشان سرکشی به خانواده شهدا و رسیدگی به مجروحین است.

پس برای جذب کسی اقدام نمی‌کنید، بلکه افراد به شما مراجعه می‌کنند و شما در موردشان تحقیق می‌کنید، والا اینکه عزیزمان آقای حکیم جایی برود و بگوید بلند شوید بیایید و به صورتی که شایع کرده‌اند نیست. جایی که هست بیشتر وظیفه دارند ثبت‌نام کنند تاجذب.

دقیقاً! تقریباً می‌شود گفت ثبت‌نام و بررسی وضعیت شخص و خانواده‌اش. همین، نه اینکه دنبال کسی بروند. کسی که در این تشکیلات می‌آید، باید با عقیده خودش بیاید. اگر این‌طور نباشد، اولین گلوله‌ای که از بیخ گوشش رد شود، اسلحه را روی زمین می‌اندازد و می‌رود. اگر کسی خودش نیاید و با وعده و وعید برود به درد صحنه جنگ نمی‌‌خورد. این موضوع را همه نظامیان می‌دانند. اولین نکته‌ای که اهمیت دارد این است که خودش بخواهد. بحث عقیده است. باید خودش باور داشته باشد. اگر باور نداشته باشد اصلاً... کسانی که نظامی هستند می‌دانند کسی که باور نداشته باشد، هیچ ارزشی در میدان جنگ ندارد.

 

اشاره کردید تعدادی از افغان‌ها از اروپا به فاطمیون آمدند و شهید شدند. تعدادشان را می‌توانید بگویید؟

نمی‌توانم تعداد مشخص بگویم، ولی به شکل پراکنده بودند. الان کسانی را داریم که در کشورهای اروپایی و غربی ساکن هستند و بعضی‌هایشان مشکل ما را دارند و مثلاً خانواده‌هایشان راضی نیستند یا...

از اینجا به بعد وارد شبهات می‌شویم. مثلاً می‌پرسند چرا حکیم به سوریه می‌رود؟ چون رفته و گیرش انداخته‌ و گفته‌اند اگر نروی تو را از ایران اخراج می‌کنیم و به افغانستان می‌فرستیم. کسی که از اروپا آمده است که دیگر این مشکل را از طرف جمهوری اسلامی ندارد که به قول اینها انصار یا سپاه قدس دارند فشار می‌آورند که اگر نروی، تو را ردّ مرز می‌کنیم. پس این نشان می‌دهد بحث فاطمیون یک بحث اعتقادی است. یعنی حتی بچه‌های افغانی که به اروپا رفته‌اند، تحت تأثیر این فضای اعتقادی هستند و دارند از کشوری غیر از ایران به سوریه می‌روند و برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) می‌جنگند. برای این پرسیدم و اگر شما حدودی هم تعداد بگویید خوب است، چون این نکته مهمی است. گفتن همین موضوع کلاً این بحث را زیر سئوال می‌برد و می‌گویید طرف دارد از اروپا می‌آید. او که دیگر مشکلی ندارد. مگر جمهوری اسلامی می‌خواهد او را رد مرز کند که بلند می‌شود و به آنجا می‌آید؟ کسی هم که به او وعده و وعیدی نداده است که به تو کارت اقامت در ایران یا پول می‌دهیم.

خیلی از افراد در ایران هستند که مدرک شناسایی و پروانه اقامت دارند و سال‌های سال هم هست دارند در ایران زندگی می‌کنند. کسب و کار دارند، بازاری هستند. همه جور آدمی داریم. یکی از بچه‌ها آمده بود و می‌گفت باید برگردم. پرسیدیم چرا؟ گفت وقتی آمدم مغازه‌ام را جمع کردم و یکجا به بنده خدایی فروخته‌ام. چند تا چک گرفته و آنها را خرج کرده‌ام. الان متأسفانه دو تا از چک‌ها برگشته خورده است و طرف هم به اعتبار من چک را از من گرفته و در خانه‌ام رفته است. باید بروم و چک‌ها را پیگیری کنم. گفتیم: «چقدر هست؟ شاید بتوانیم کمک کنیم نروی.» گفت: «باشد. اگر می‌توانید کمک کنید. جمعاً 110 میلیون تومان است.» گفتیم: «آقا! شما برو مرخصی! ما این‌قدر پول نداریم بتوانیم کمک کنیم

دوستی آمده بود که مقیم امریکا و ایرانی‌الاصل بود. می‌گفت پدرم اصالتاً هراتی بود. درست هم نمی‌توانست فارسی صحبت کند. خیلی سخت فارسی حرف می‌زد. با التماس و درخواست و این حرف‌ها که اگر بشود به تشکیلات شما بیایم. برادران انصار یک بخش حفاظت دارند و در کل مناطق مثل شام و سیده زینب کارهای اطلاعاتی و بررسی را انجام می‌دهند. به گوش اینها رسید که یک ایرانی به اینجا آمده است و قصد دارد وارد تشکیلات فاطمیون شود. او را برداشتند و به لبنان بردند و گفتند یا به ایران برگرد یا امریکا، ولی اینکه بخواهی وارد جنگ شوی برای شما ممنوع است. بنده خدا با گریه، التماس و این حرف‌ها برگشت. بعد هم دیگر خبردار نشدیم چه شد. الان از کانادا داریم که در منطقه است و اتفاقاً دیروز با او صحبت می‌کردم. تابعیت کانادایی دارد. چندین سال قبل مهاجر بود. به کانادا رفته و تابعیت آنجا را گرفته است. کسانی که تابعیت کانادا و امریکا را دارند با یک مهر ورود و خروج می‌توانند ‌آزادانه بیایند و بروند و ویزا هم نمی‌خواهند. از کشورهای اروپایی هم هستند. می‌گویند ما اصالتاً افغانی هستیم و می‌خواهیم اینجا باشیم. همزبان هستیم و راحت‌تر با هم کنار می‌آییم. تعدادی هستند. نه آن‌قدر که بگوییم یک لشکرند، ولی آن‌قدری هستند که ابراز وجود کنند و بگویند ما هم از کشورهای غربی آمده‌ایم. بحث ما حضور است، نه اینکه کار خاصی می‌توانیم انجام بدهیم. آمده‌اند که حضور داشته باشند.

الان دارند فضایی را از بچه‌های فاطمیون درست می‌کنند که اینها یک مشت آدم بی‌سوادند که از صبح تا شب در ایران مشغول کارگری بودند ـ در حالی که پدر خود من کارگر است و هیچ اشکالی ندارد و اسباب افتخار هم هست ـ ولی منظورشان این است که بی‌سوادند و سطح پایین هستند، در حالی که در باره شهدای فاطمیون خواندم موقعیت شغلی مناسبی داشتند، موقعیت تحصیلی خیلی خوبی داشتند، یعنی طرف مهندس بود، فکر می‌کنم شهید فاتح بود. در بین شهدای فاطمیون از این نوع افراد چه کسانی را دارید که برای بگویید که مثلاً طرف دانشجو یا در مدارج علمی بالایی بود و کاملاً با آگاهی و اعتقاد کامل آمده است.

تعداد نیروی تشکیلات فاطمیون در منطقه متغیر است. بعضی وقت‌ها تا 12 هزار یا 14 هزار نفر می‌رسد. کسی باید مسائل مالی و حقوقی اینها را انجام بدهد. کسی را می‌خواهد که بخش لجستیکی و آمادگی اینها را انجام بدهد. کسانی را می‌خواهد که کارهای حرفه‌ای از قبیل توپخانه و کارهای اطلاعاتی را بتوانند انجام بدهند. این کارها توسط بچه‌های فاطمیون انجام می‌شود. یعنی مربی داشته‌اند و بعضی وقت‌ها هم مربی‌شان در منطقه حضور دارد، ولی اصل کار را خود اینها انجام می‌دهند. در جنگ هم این‌طور نیست که فقط بلد باشی اسلحه را مسلح و شلیک کنی. حتی یک تک‌تیرانداز هم که رده سبک حساب می‌شود، احتیاج است حساب و کتاب و ضرب و جمعی بلد باشد تا بتواند تخمین مسافت کند، زمان طی کردن گلوله را حساب کند، جهت باد و خیلی چیزهای اختصاصی را بتواند تشخیص بدهد. تمام این کارها توسط بچه‌های فاطمیون انجام می‌شوند. همه اینها کسانی را می‌خواهد که...

علم این کار را داشته باشند.

گردش مالی فاطمیون در بحث حقوق و خریدهایی که در منطقه انجام می‌شوند شوخی ندارد و خیلی بالاست. چه کسی باید این پول را دریافت کند، خرید انجام بدهد، فاکتورهایش را منظم کند و حساب و کتاب دقیق داشته باشد و تحویل بدهد. پروسه ما خیلی دشوار است.

 

یعنی همه کارها کلاً به عهده خود بچه‌های فاطمیون است و و زیر و بم کل تشکیلات فاطمیون با بچه‌های فاطمیون است.

الان تمام کارهای اجرایی اعم از اداری و رزمی کلاً توسط بچه‌های فاطمیون انجام می‌گیرد. بچه‌های انصار که واقعاً ممنونشان هستیم، به ما آموزش داده‌اند و می‌دهند. هر چه تا به حال یاد گرفته‌ایم، از اینها آموخته‌ایم و هنوز هم تکمیل نیستیم و از این به بعد هم خیلی چیزها را باید یاد بگیریم. هنوز هم دارند به ما یاد می‌دهند. این اعتقاد خودشان است. می‌گویند شما کار را یاد بگیرید و ما هر کمکی از دستمان بربیاید به شما می‌کنیم. دوست نداریم از بین بچه‌های ایرانی کسی در بین شما باشد. ما به شما کار را یاد می‌دهیم، یاد بگیرید و اجرا کنید. خودتان کارهای خودتان را انجام بدهید. اعتقادشان این است که اگر ما می‌خواهیم کاری را انجام بدهیم و سازمانی را شکل بدهیم، باید به دست خودمان انجام شود نه به دست کس دیگری. تا آنجا که بتوانند تا چندین بار خطا را هم از ما تحمل می‌کنند.

ولی می‌گویند یاد بگیرید.

یاد بگیرید و خودتان انجام بدهید. ما بارها و بارها به آنها گفته‌ایم این را که شما نباشید قبول نداریم. بعضی‌هایشان می‌گویند تفکر بسیجی شما خیلی بهتر از کلاس، مدرسه و این حرف‌‌هاست، اما در بخش اداری، طرف باید کاربلد باشد و باید آموزش ببیند و سیستم را یاد بگیرد، می‌گویند به شما مربی می‌دهیم که این کارها را به شما یاد بدهد، ولی این کار را که برای شما حسابدار یا هر متخصص دیگری را بگذاریم که بیاید به کار شما سیستم بدهد، نمی‌کنیم و علاقه‌ای به این کار نداریم. خودتان یاد بگیرید و خودتان هم کار کنید.

بحث اقامت را کمی توضیح بدهید. الان شمایی که سوار هواپیما می‌شوید و به سوریه می‌روید، دارید سمت جنگ می‌روید. ترقه‌بازی که نیست. احتمال برگشتنتان شاید از 20 درصد هم کمتر باشد. بی‌بی‌سی مستندی تهیه و با خانواده‌ای صحبت کرده بود که می‌خواهند ما را رد مرز کنند. واقعاً خود شما به عنوان یکی از بچه‌های فاطمیون مگر قرار است چه مشکلی در افغانستان برای او پیش بیاورند که او حاضر است به جنگ برود؟ یعنی در مسیری وارد شود که به احتمال زیاد جانش را از دست می‌دهد و کلاً خانواده‌اش او را از دست می‌دهند، ولی به افغانستان برنگردد. تعجب اینجاست که بعضی این حرف‌ها را با فضاسازی‌هایی که اینها می‌کنند باور هم می‌کنند. اینها چگونه می‌توانند این را به مردم بقبولانند که آقا حکیم عزیز ما به تعبیر عامیانه‌اش زن و فرزندش را گرسنه و تشنه رها کند و به جنگی برود که احتمال کشته شدنش این‌قدر بالاست، آن هم از ترس رد مرز.

افراد همیشه به امید زندگی بهتر مهاجرت می‌کنند. اینکه کسی بخواهد برای یک اقامت جانش را به خطر بیندازد و به جنگ برود، بیشتر حالت تراژدی دارد و واقعیت نیست. گفته می‌شود دل دیگران به حال منی که به خاطر سختی‌ها و مشقت‌ها و به دست آوردن یک مدرک اقامت حتی حاضرم بروم و جانم را به خطر بیندازم. عده‌ای از بچه‌هایی که قبلاً با ما کار می‌کردند، وقتی گفتند مرزها باز و رفتن به اروپا راحت شده است، رفته‌اند، اما ما با آنها ارتباط داریم. کسانی که آنجا رفته‌اند می‌گویند اولاً دلیلی ندارد اعلام کنند ما در سوریه مانده‌ایم. ثانیاً عده‌ای این حرف را به این دلیل بیان می‌کنند که بگویند ببینید ما بدبخت و بیچاره‌ایم و خلاصه داستان غمناکی را...

برای دریافت مهاجرت در آنجا...

دقیقاً. برای اینکه در آنجا قبولشان کنند، ولی طرف اگر بگوید من سوریه بوده‌ام، می‌گویند به ما ربطی ندارد که بوده‌‌ای. آن یکی دو نفری هم که از اول گفتند، از گفتنشان پشیمان شدند. یعنی هیچ تأثیری ندارد و فقط یک قصه سوزناک است. همین! اما اینکه به شخصی بگویند به سوریه برو، وگرنه تو را از ایران اخراج می‌کنیم، در مورد افرادی که در اینجا مدارک شناسایی اقامت دارند که اصلاً نیازی به چنین چیزی نیست، اما در مورد آنهایی که ندارند، برنامه‌ای پیش آمده بود. موقع خداحافظی بچه‌ها بود. زیارتشان را کرده بودند و می‌‌خواستند به مرخصی بروند. خدا رحمت کند شهید ابوحامد به آنها گفت: «اگر برای مدرک اقامت به اینجا آمده‌اید و حالا دارید سالم برمی‌گردید، حواستان باشد. آنهایی که برای پول آمده و تصور کرده‌اند اینجا خبری است آمدید و دیدید هیچ خبری نیست. یک عده هم از روی احساسات آمده‌اند. شما وقتی رفتید دیگر نیایید، چون اینجا جنگ است و هیچ‌یک از این برنامه‌ها هم وجود ندارد

چشمت را ببندی کارت ساخته است.

تمام شده است. خدا خیرت بدهد! حقیقتاً کسی را نداشتیم که به خاطر این چیزها آمده باشد. فقط یک مورد بود که در یکی از گردان‌های یکی از شهرهایی که من مسئولش بودم این حرف را زد که به ما سه نفر گفته‌اند اگر به سوریه نروید رد مرز می‌شوید. پرسیدم: «به هر سه تایتان گفتند؟» جواب داد: «بله، به هر سه تای ما چنین حرفی زده‌اند.» همان‌جا گزارش نوشتم که این سه نفر ادعا می‌کنند به آنها چنین حرفی زده‌اند. بررسی کنید چرا به اینها چنین مطلبی گفته‌ شده است. همین الان این سه نفر را برگردانید. برگرداندن نیرو کار چندان راحتی نیست. با کلی مشکلات کار اینها را ردیف و بلیت هواپیما تهیه می‌کنیم و نیروها را به سوریه می‌آوریم. هزینه‌اش یک طرف مشکلات هماهنگیش کلی دردسر دارد. نوشتم اینها را برگردانید. اینها را به دمشق بردند و گفتند کارهایتان انجام شده است، بنویسید آن فرد یا پاسگاهی که به شما این حرف را زده چه کسی بوده است؟ اینها گفتند: «یعنی برگردیم؟» گفتیم: «بله.» گفتند: «ما که برنمی‌گردیم.» گفتیم: «باید برگردید. ممکن است اینجا زخمی یا شهید شوید یا هر اتفاق دیگری برایتان بیفتد. برای ما مسئولیت دارد. شرعاً نمی‌توانیم کسی را که هیچ اعتقادی ندارد و او را به زور به اینجا آورده‌اند نگه داریم.» گفتند: «این حرف را زدیم که بگوییم طرف این حرف را به ما زده است، والا دوست داریم اینجا باشیم.» گفتیم: «دوست هم داشته باشید برای ما مسئولیت شرعی دارد. باید برگردید. شاید رویتان نشود به دوستانتان بگویید شما را برگردانده‌اند. اسمتان را نمی‌بریم و می‌گوییم دارید در شهر دیگری خدمت می‌کنید.» خلاصه به گریه و التماس افتادند که نمی‌خواهیم برگردیم. خلاصه بعد گفته بودند زمانی که می‌خواستند ما را با اتوبوس اعزام کنند، گشت پاسگاه به منطقه آمد و پرسید: «کارت شناسایی دارید؟» گفتیم: «ما با این اتوبوس هستیم.» گفت: «پس دارید به سوریه می‌روید.» گفتیم: «بله.» گفت: «پس به سلامت بروید.» گفتیم: «پس او که حرفی نزده و تهدیدی نکرده است.» گفتند: «فقط شکل حرف زدنش مثل تهدید بود.» به هر حال دیگر قبولشان نکردم و گفتم هر واحدی که می‌خواهید بروید، ولی دیگر اجازه ورود به واحد ما را ندارید، چون هنوز مطمئن نیستم قلباً دارید این حرف را می‌زنید یا نه، چون یک بار این حرف را می‌زد، خدا رحمت کند حاج ابوحامد می‌گفت برای ما مسئولیت شرعی دارد که طرف را به زور فرستاده باشند و ما از او در جنگ استفاده کنیم. او را به زور فرستاده‌اند؟ ما چند روز اینجا نگهش می‌داریم. بعد یک زیارت خوب می‌بریم، زیارتش را که انجام داد، حالا به ایران برگردد و سر خانه و زندگیش برود. برای ما قابل قبول نیست که کسی را به زور بیاورند و ما از او استفاده کنیم. البته به زور که تعبیر درستی نیست، چون هر کسی می‌تواند هر وقت که توانست فرار کند. این حرف بی‌ربطی است. کسی هم که با وعده بیاید برای ما مسئولیت دارد.

اینها روی بچه‌های فاطمیون حساسیت به خرج می‌دهند. آیا شما در بین داعش به افراد افغانی، پاکستانی و... برخورده‌اید؟ به نظر می‌رسد روی آنها هیچ حساسیتی نیست و همه حساسیت روی بچه‌های فاطمیون است.

چه مجموعه‌هایی که با داعش هستند، چه مجموعه‌هایی که با جبهه‌النصره‌اند و چه مجموعه‌هایی که زیرمجموعه گروه‌های دیگر هستند مثل جیش‌الحر، جبهه‌الاسلام و... اکثر مستشاران و فرماندهانشان خارجی هستند. ما در قسمت آخر در تدمر کار می‌کردیم، تمام مستشارها و طراحان و آنهایی که در قسمت اقتصادی بودند، ترکیه‌ای بودند. در یکی از مناطق گروهانی از سومالی بودند و یک گروهان هم بچه‌‌های پاکستانی بودند. اینها همگی در جبهه داعش حضور داشتند، اما خط‌های متفاوت بودند و با هم قاتی نمی‌شدند. حتی در سمت شمال در جاهایی که جبهه‌النصره، جبهه‌الاسلام یا جیش‌الحر کار می‌کنند، نمی‌شود گفت هجمه آن‌چنانی دیده‌ایم، ولی به کرات شاهدش بودیم و حضور دارند.

پس فقط حساسیت روی بچه‌های فاطمیون است.

شاید لهجه‌شان را خوب نشناسیم، اما کسی را که پشتو صحبت می‌کند خوب می‌شناسیم، آن هم پشتویی که در افغانستان صحبت می‌کنند. پشتویی را که در پاکستان و پشتویی را که در افغانستان حرف می‌زنند، خوب می‌فهمیم. بعضی وقت‌ها شنود که می‌کنیم متوجه می‌شویم اینها به زبان پشتو صحبت می‌کنند.

 

در باره دیداری که اخیراً حضرت آقا با خانواده شهدای فاطمیون داشتند و چند تا از آنها را مشهد بردند، اگر خودتان حضور داشتید که بتوانید چیزی بگویید یا بازخوردی که از بچه‌های فاطمیون یا خانواده‌هایشان نسبت به این اقدام آقا گرفتید بگویید خیلی خوب است.

تعارفات را کنار می‌گذارم و خیلی راحت صحبت می‌کنم. بحثی که می‌گفتند ما به شما کاری نداریم. خودتان کاری را شروع کردید و ما یک‌سری کمک به شما می‌کنیم. درست است در ایران زندگی می‌کنیم، ولی کشور ما ایران نیست و در اینجا مهاجر هستیم و اختیاری نداریم. رسیدگی به خانواده شهدایمان سخت بود. بخش خدمات‌دهی به مجروحین، به‌خصوص مجروحین قطع عضو یا قطع نخاع خیلی برایمان سخت بود و مشکلات زیادی داشتیم. به خانواده‌های شهدا که می‌رفتیم و سر می‌زدیم، همه دل‌هایشان پر بود. سختی‌ها، مشکلات، کرایه خانه، پول آب و برق. هزینه روزمره زندگی گرفته تا بیماری‌های پدران و مادران سالخورده شهدا. به‌شدت برایمان سختی‌های زیادی داشت، اما بعد از اینکه حضرت آقا با چند تا از خانواده‌های شهدا در مشهد دیدار کردند، حقیقتاًهمه را خوشحال و امیدوار کرد. در منطقه وقتی خبر پیچید، همه فرماندهان، نیروها، حتی کسانی که در آن دو ماهی که هستند فکر و ذکرشان سنگر، شلیک کردن، دشمن مقابل و جنگیدن است با تعجب به هم می‌گفتند راست می‌گویی؟ شاید خبر درست نباشد. احتمالاً اشتباه رسانه‌ای است، ولی وقتی قرآن‌ها پخش شدند و امضای حضرت آقا را که دیدند، تغییرات ملموسی پیش آمد. تأثیراتی که در روحیه بچه‌ها داشت که الحمدلله دست و بالمان بازتر شد، بقیه ارگان‌ها پای کار آمدند. خیلی از ارگان‌ها دارند کمک می‌کنند. مراسم‌هایی که در این چند وقت برای تشییع شهدا گذاشته‌اند، واقعاً چشمگیر بود. مادر یکی از شهدا را دیده بودم که وقتی مراسم وداع با شهدا را در حرم رضوی می‌دیدند گریه می‌کردند و می‌گفتند شهدای ما را چقدر غریبانه می‌آوردند. پسرم را چقدر غریبانه بردیم و دفن کردیم. بدون هیچ سر و صدایی. خودمان هم به کسی چیزی نمی‌گفتیم، ولی الان ماشاءالله به این مراسم. ما اصلاً تصور چنین روزی را نداشتیم و اصلاً به مخیله‌مان خطور نمی‌کرد روزی در حرم رضوی برای سه شهیدمان مراسم وداع با شهدا بگیرند. واقعاً بسیار خوشحال شدیم. اصلاً قابل توصیف نیست. واقعاً از کسانی که باعث شدند این اتفاق بیفتد ممنون هستیم و دستشان را می‌بوسیم و متشکریم

 منبع: رمزعبور


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 30 خرداد 1395 ساعت: 22:20

صدای شیعه: ماه رمضان، ماه روزه و قرآن و عبادت است و در این ایام بیش از هر زمانی سراغ قرآن‌های خود می‌رویم و جزء به جزء می‌خوانیم. سالهاست که بیشتر ما قرآن را با خط عثمان طه می‌شناسیم و با اینکه شاید خواندن قرآن به این خط برای ما مشکل باشد، باز رایج‌ترین قرآنی که در دست قرآن‌خوان‌ها می‌بینیم، با همین کتابت است.

عثمان طه کیست؟

«عثمان طه» حافظ برجسته و شهیر معاصر سوری است که کتابت قرآن کریم توسط او در دو دهه قبل باعث تحول در زمینه رسم الخط و چاپ قرآن کریم در جهان اسلام شد. این استاد سوری، در دهه هفتاد میلادی کتابت قرآنی را به خط نسخ به پایان رساند. نخستین چاپ این قرآن در قطع رحلی در سال 1400(ه.ق)  در دمشق انتشار پیدا کرد. کتابت این قرآن طرح سنجیده و برنامه ریزی شده ای دارد. به این معنی که هر صفحه آن پانزده سطر دارد وهر صفحه، با اول یک آیه آغاز شده و به آخر یک آیه ختم می‌گردد و هر جز قرآن در بیست صفحه نوشته شده و با احتساب دو صفحه در اول و دو صفحه در آخر که برای تذهیب و تزیین‌های دیگر در نظر گرفته شده مجموعا در 604 صفحه تدوین شده است.

بزرگترین شگفتی این کتابت در همین نظم و صفحه‌بندی آیات است؛ به نحوی که این استاد سوری قرآن موفق شده طولانی‌ترین آیه قرآن کریم را در یک صفحه جای بدهد. ویژگی بعدی این کتابت اعراب‌گذاری دقیق و کامل است و تقریبا هیچ خطی از این لحاظ به کاملی عثمان طه نیست؛ گرچه همین اعراب‌گذاری گاهی خواندن قرآن را برای عموم مردم مشکل می‌کند

قرآن عثمان طه خیلی زود در تمام کشورهای اسلامی پخش و منتشر شد و تقریبا تمام خطوط و کتابت‌های دیگر را منسوخ کرد و الان با گذشت چهار دهه از عمر کتابت آن، هنوز رایج‌ترین کتابت قرآن به شمار می‌رود.

چرا خط عثمان طه انحصاری است؟

انحصار کتاب عثمان طه در کشورهای اسلامی باعث می‌شود این سوال را به وجود بیاورد که مزیت نسبی این خط و کتابت نسبت به سایر خطوط که اتفاقا قدمت بیشتری هم دارند، چیست. پاسخ سوال خود را از «احمد زرنگار» سرپرست معاونت نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم سازمان دارالقرآن، گرفتیم: «بحث کتابت قرآن بحثی دنباله‌دار و مورد اختلاف بین دانشمندان است. خط عثمان طه به شیوه نسخ عربی است و یک شیوه هم بیشتر ندارد؛ در حالی که خطوط فارسی حتی در نسخ هم انواع مختلفی دارد که سابقه شان هم بیشتر از خط عثمان طه است. خط عثمان طه حدودا سابقه‌ای 50 ساله دارد؛ اما عمر خط ما به قرن چهارم و حتی قبل‌تر برمی‌گردد که به اسم قیاسی معروف است. اکثر ناشران به شیوه قیاسی (املایی؛ یعنی همان طور که خوانده می‌شود، نوشته شود.) قرآن‌ها چاپ می‌کردند و بعد به دلایل مختلف که بیشتر به خاطر اتحاد و اینکه در جهان اسلام بین شیعه و سنی یک کتابت واحد استفاده شود، بیشتر خط عثمان طه ترویج پیدا کرد.»

خواندن قرآن‌های عثمان طه مشکل است

یکی از بزرگترین مشکلاتی که در برخورد با قرآن‌های عثمان طه به وجود می‌آید، دشواری تلاوت این کتابت است. زرنگار در این باره می‌گوید: «من خودم معلم قرآن هستم و بقیه معلم های قرآن هم اذعان دارند که برای دانش‌آموزان و حتی قشر دانشگاهی ما خواندن خط عثمان طه سخت است که یکی از دلایل آن هم الف‌های مقصوره‌ای است که در آن وجود دارد. (مثلا کتاب به صورت کتب نوشته می‌شود.) البته حدود هشت هزار کلمه در این کتابت، همخوانی املا نداشت که به ناچار این هشت هزار کلمه تغییر پیدا کرد و الان هم این روند دارد ادامه پیدا می‌کند.»

باید انحصار بشکند

زرنگار می‌گوید خطوط و کتابت‌های قدیمی‌تر و اصیل‌تری برای قرآن کریم وجود دارند که خواندن قرآن را آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کنند. فقط کافی است که این انحصار بشکند. «ما به دنبال این هستیم که جلساتی بین خودمان و مرکز طبع و نشر بگذاریم بلکه بتوانیم این انحصار را بشکنیم و بقیه خطوط ایرانی هم رایج شود. مثلا خط آقای «حسن زاده» و خط استاد «عبادی» الان آماده شده است. قبلا هم فونت استاد «حسن نی‌ریزی»، استاد بزرگ خط ایران را تهیه کردیم و در اختیار ناشران قرار دادیم.»

خط عثمان طه زیباست

این استاد دانشگاه معتقد است گرچه خط عثمان طه بدخوانی‌هایی دارد؛ اما به لحاظ زیبایی کم رقیب است. «خط عثمان طه واقعا خط زیبایی است و به لحاظ زیبایی برتری‌هایی نسبت به بقیه خطوط دارد. البته به لحاظ خود خط زیباست، نه به لحاظ رسم و ضبط. درباره رسم خطوط اختلاف نظر زیاد است؛ اما درباره هیچ کدام از این رسم ها حرف ثابتی وجود ندارد و ریشه آن به هیچ معصومی نمی‌رسد و ما هیچ عبارتی از پیامبر یا ائمه درباره چگونگی کتابت قرآن نداریم. در صورتی که روایتی داشته باشیم باید به خط مشخصی مقید باشیم. عقل سلیم و عرف می‌گوید که همه چیز پیشرفت می‌کند. خط هم پیشرفت می‌کند. مثلا ما الان که نمی‌توانیم به شیوه خط کوفی بنویسیم. خطی که پیشرفت کرده و شایع است، حتی در کتاب های عربی به شیوه قیاسی و املایی است؛ یعنی همان طور که تلفظ و نطق می‌کنیم، بنویسیم و این باعث می‌شود که امر قرائت هم آسان بشود. یعنی هر چقدر کتابت آسان شود، قرائت هم آسان‌تر می‌شود. شاید یکی از دلایل این که ما حتی در رده دانشگاه مشکل روخوانی داریم، به خاطر کتابت سخت قرآن باشد. حتی در کشورهای عربی هم الان نهج البلاغه و مفاتیح و صحیفه همه به خطوط زبان عربی امروزی هستند.»

تغییر کتابت قرآن وحدت شیعه و سنی را به خطر می‌اندازد؟

برخی گمان می‌کنند که تغییر کتابت قرآن یعنی تحریف قرآن. درباره این فرضیه هم زرنگار می‌گوید: « کم‌رنگ کردن خط عثمان طه شاید باعث بشود برخی گمان کنند قرآن هایی که در ایران وجود دارد و شیعه‌ها دارند که با بقیه قرآن ها متفاوت است و بنابراین قرآن آنها تحریف‌شده است. خط عثمان طه را خودمان در ایران رواج دادیم؛ اما نباید به خاطر اینکه برخی سواستفاده نکنند، بقیه کتابت‌های قرآن را کنار بگذاریم. ما باید دانشمندان قرآنی جهان اسلام را توجیه کنیم. حتی ما در جلسات بین المللی درمورد این قضیه صحبت می‌کنیم. مثلا در سفری که به سودان داشتیم، حتی آن مسئول ناظر بر نشر قرآن هم ( معمولا در همه کشورهای اسلامی وجود دارد) می‌گفت خوش به حال شما که در ایران می‌توانید درباره رسم و ضبط قرآن تحقیق کنید. اینجا همه ساله باید همین قرآن عثمان طه را چاپ کنیم.»

 

ردم کتابت‌های ایرانی قرآن را نمی‌شناسند

دکتر زرنگار راه‌حل این مشکل را آشنایی مردم با دیگر خطوط و در نهایت دادن حق انتخاب به آنها می‌داند. «ما معتقدیم که باید این انحصار برداشته شود؛ اما همچنان قرآن های عثمان طه هم چاپ شوند. البته ما خیلی از قرآن‌های خود را با الگوبرداری از مدل و نظم کتابت عثمان طه چاپ کرده‌ایم. خط عثمان طه باید در کنار خطوط ایرانی به مردم عرضه شود و خود مردم خود تصمیم بگیرند که کدام خط را انتخاب کنند. الان در طول سالها آنقدر این کتابت مطرح شده که مردم به اندازه‌ای که عثمان طه را می شناسند، خطوط استادان خط ایرانی مثل استادان نیریزی، حسن زاده، عبادی، اشرفی تبریزی، سالکی، صفامهدوی و غیره را نمی شناسند.»

منبع: مهر

انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 144 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 ساعت: 19:48

صدای شیعه: دهم رمضان، سالروز وفات حضرت ام‌المومنین خدیجه سلام الله علیهاست؛ مناسبتی که اشعار گوناگونی از شعرای آئینی به آن اختصاص دارد و هر شاعری به مقتضای نگاه خود، عرض ادبی به ساحت این بانوی مکرّم دارد.

رحمان نوازنی از جمله شاعرانی است که این سوگ عظیم را از زبان فرزند حضرت خدیجه(س)، یعنی حضرت زهرا(س) روایت می کند:

مادر سلام حال غریبت چگونه است؟ 
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟

حالی غریب داری و در فکر رفتنی
دردی به سینه داری و حرفی نمی زنی

داری برای رفتن خود چانه می زنی
موی مرا به گریه چرا شانه می زنی؟

با دانه های اشک تو افطار می کنم
همسایه را ز داغ تو بیدار می کنم

همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند
داری تو می روی و به تو سر نمی زنند

مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت
که قد خمیده می روی از پیش دخترت

مادر! پدر غروب تو را گریه می کند
و خاطرات خوب تو را گریه می کند.  

او همچنین در شعر دیگری، با زبانی چنین شاعرانه می سراید:

 شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
شکسته قلب رسول و ندارد امشب خواب
کنار بستر مرگ یگانه امّیدش
گرفته زمزمه، «یا رب خدیجه را دریاب»

همانکه هستی خود را به هستی ام بخشید
همانکه سوخت به پای منادی توحید
همانکه گرمی پشت رسالت من بود
و می تپید برای نبوّت خورشید

در آن زمان که شب سرد کفر جولان داشت
زبان زخم عدو، تیغ تیز و بُرّان داشت
خدیجه مرهم دلگرمی ره ام می شد
به آفتاب وجودم همیشه ایمان داشت

همانکه درک مقامش مقام می آرد
و جبرئیل برایش سلام می آرد
همان سرشت زلال و مطهّری که خدا
ز نسل پاک و شریفش، امام می آرد

مقام و منزلتش را کسی چه می داند
شریک امر رسالت همیشه می ماند
قد خمیده و موی سفید او امشب
هزار روضه برای رسول می خواند

برای مادر ایمان سزاست گریه کنیم
و با سرشک امامان سزاست گریه کنیم
برای آنکه ز من هم غریب تر گردید
شبیه شام غریبان سزاست گریه کنیم

قنوت امشب زهرا فقط شده مادر
به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر
الهی مادر یاسم غریب می میرد
غریب بود و غریبانه جان دهد آخر

محسن کاویانی نیز از شاعرانی است که در این راستا شعری دارد و در آن با اشاره به سال ارتحال حضرت خدیجه به «سال غم‌ها»(عام الحُزن) می سراید:

آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد

ثروت به پاهای تو افتاد و
از تو غرورش را گدایی کرد 

من هم کنار آسمان بودم
وقتی نماز نور را خواندی

در روزهای غربت و سختی
مردانه پای عشق خود ماندی 

بانو کسی دیگر نمی‌گوید
مردانگی در سیرت زن نیست

مردانگی ها را نشان دادی
مردانگی تنها به گفتن نیست  

با چشم خود دیدم برای او
سال عروجت سال غمها شد

شکر خدا آن روزهای سخت
زهرای تو ام ابیها شد

و در نهایت شعری تقدیم می شود از قاسم نعمتی که این شاعر آئینی در شعر خود، با اشاره به تاریخ ارتحال حضرت خدیجه(س)، اشاره ای هم به مقام شفاعت ایشان دارد:

خدیجه مادر مهدی(عج) امام حاضر ماست
کسی که چشم بصیرش همیشه ناظر ماست

من از خدیجه چه بگویم بدین بیان قصیر
گنه نباشدی که ز من، زبان کند تقصیر

به روز عشر ز ماه مبارک رمضان
گرفت جسم عزیزش مغاک در دامان

گرت نصیب شد ای جان گذر کن از کویش
که حس کنی به مشامت تو بوی مینویش

کند شفاعت سیمرغ گر به روز جزا
نباشدش غم دیگر چو جان دهد به قضا

انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 149 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 ساعت: 19:48

صدای شیعه: دهم رمضان، سالروز وفات حضرت ام‌المومنین خدیجه سلام الله علیهاست؛ مناسبتی که اشعار گوناگونی از شعرای آئینی به آن اختصاص دارد و هر شاعری به مقتضای نگاه خود، عرض ادبی به ساحت این بانوی مکرّم دارد.

یکی از این شاعران، موسی علیمرادی است که پس از بیان سجایای حضرت خدیجه(س)، اشاره ای هم به سالروز ارتحال ملکوتی آن یار صدیق پیامبر اسلام(ص) دارد:

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به انتخاب خدا و گواه او
تنها تویی که لایق عشق پیمبری

در دامن تو، مادر عالم سه ساله شد
شایسته از مقام تو شد شأن مادری

گرد و غبار راه تو معراج جبرئیل
تفسیر واژه واژه ی آیات کوثری

بانو شنیده ام که وخیم است حال تو
در کنج خانه گشته ای از غصه بستری

و اما محمد بیابانی نیز با اشاره به نزدیک بودن دو مصیبت بزرگ برای پیامبر، یعنی وفات حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س)، سروده است:

دارد برای همسر خود گریه می‌کند
با گریه های کوثر خود گریه می‌کند

همسر فقط نبود خدیجه برای او
او در فراق یاور خود گریه می‌کند

دیروز بر عمویش و حالا به همسرش
فردا برای دختر خود گریه می کند

روزی که شعله می شود اجر رسالتش
آنجا به یاس پرپر خود گریه می‌کند

او همچنین در شعر دیگری، همه مومنان را فرزندان حضرت خدیجه(س) معرفی می‌کند و چنین می‌سراید:

مومنون آیه‌‌های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند

از عرب تا عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند

یا نوه یا نتیجه‌اند همه
بچه‌ های خدیجه‌‌اند همه

سایه‌ اش مستدام، بر سر ماست
خانه‌ اش قبله‌گاه دیگر ماست

نامش آرامش پیمبر ماست
مادر فاطمه است، مادر ماست

مادرم! ای امام مادرها
به فدایت تمام مادرها

گرمی آشیان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر

یاد تو در روان پیغمبر
نام تو بر زبان پیغمبر

قد علم کرده پیش هر دردی
تو بر اسلام مادری کردی

نه فقط امّ مومنین هستی
امّ اسلام، امّ دین هستی

به تو جبریل احترام کند
پیش پایت نبی قیام کند

به تو باید خدا، سلام کند
و تو را صاحب مقام کند

محسن ناصحی نیز در شعری با اشاره به ایثارگری حضرت خدیجه(س) برای اسلام و با همه وجود می آورد:

ای داغ تو بر سینه ی خاتم نشسته
بی تو درون قلب زهرا غم نشسته

در عفت ات مریم کنیز صبح و شامت
آسیه خدمت می‌کند، هاجر سلام ات

مال و منال و هستی ات شد خرج اسلام
احمد به حیرت مانده در نوع مرامت

زهرا فقط در دامن تو رشد کرده
ای مادر زهرا همین بس در مقام ات

حق است اگر در رتبه ات عمری بگوئیم
دین خدا یکجا سند خورده به نام ات

با این که بر عرش خدایت پا نهادی
رفتی و داغی بر دل زهرا نهادی

در بخشی از شعر محمود ژولیده هم در همین مناسبت می خوانیم:

هنوز چهره ی مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت

سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حُسن کمال چهار مریم داشت

چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه ی عملش مُهر مِهر خاتم داشت

سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانه ی جودش هزار حاتم داشت

برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت

خدیجه مادر ما اولین مسلمانی ست
که با ولای علی، عهد خویش محکم داشت

در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت

فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ، یاس شبنم داشت

و اما میلاد یعقوبی نیز در این باره شعری دارد که در بخشی از آن چنین آمده است:

درود بر تو که اول زن مسلمانی
عزیز حضرت طاها، عزیز یزدانی

برای ختم رسولان تو جان جانانی
خدا گواهست که فخر تمام نسوانی

خدیجه‌ای و خدا بر شما نظر دارد
که با وجود شما مصطفی سپر دارد

دلم همیشه هوای تو را به سر دارد
خوشا کسی که برایت دو دیده تر دارد

اگر اجازه دهی در عزایتان بانو
ز دیده اشک ببارم برایتان بانو

انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 140 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 ساعت: 19:48

«خدایا قرار ده برایم در این روز بهره‌ای از رحمت وسیعت و راهنمایی‌ام کن در این ماه به‌ سوی دلیل‌های درخشانت و مرا به‌ سوی موجبات خوشنودی همه جانبه‌ات سوق ده به حق محبتت ‌ای آرزوی مشتاقان.»

صدای شیعه: آیت‌الله مجتهدی تهرانی(ره) در شرح فراز «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ» می‌گوید: خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان. برای استجابت این دعا باید چه کنیم؟ باید به زیردستمان کمک کنیم

اگر وضع مالی کسی خوب است، برای دختران دم‌بخت مستند جهاز تهیه کند. در این صورت دعا درباره او مستجاب می‌شود و اگر زلزله شود، زیر آوار نمی‌‌ماند؛ چون رحمت خدا شامل حال او شده است

این استاد برجسته اخلاق در ادامه در شرح «وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ» می‌گوید: خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت. خدا دلیل‌های روشنی دارد که ما را به آن ادله روشن، هدایت می‌کند

هر ظالمی که به جزای اعمالش می‌رسد، عبرتی است برای ما. آدم با دیدن این عبرت‌ها می‌تواند خداشناس شود

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ» می‌گوید: من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر

از من راضی باش هرچند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم. حالا آمده‌ام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش

وی تأکید می‌کند: باید تمام عیب‌ها را از خود دور کنم، و با غیبت نکردن، حلال کردن مال و... این دعا درباره‌ام مستجاب شود. تا مردم از ما راضی نشوند، خدا از ما راضی نمی‌شود

آیت‌الله مجتهدی تهرانی درباره «بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ» در دعای روز نهم ماه مبارک رمضان می‌گوید: این دعاها را درباره من مستجاب کن، به حق دوستی خودت ای آرزوی مشتاقان

اینطور می‌گوییم چون خدا نسبت به ما دوستی دارد و خدا صد برابر محبت والدین به اولاد، ما را دوست دارد

روایت است که دوستی صد درجه دارد که 99 بخش آن مخصوص خدا است و یک درجه آن بین مخلوقات تقسیم شده و خدا در همان یک بخش نیز، سهم دارد. خدایا این دعاها را به محبت خودت درباره ما مستجاب کن.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 27 خرداد 1395 ساعت: 15:13

دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان : 

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ» 

«خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم‌نشینی با کریمان به فضل و کرمت ای پناه آرزومندان.» 

صدای شیعه: آیت‌الله مجتهدی تهرانی(ره) در شرح «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ» می‌گوید: خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی‌ام گردان. 

اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی می‌توان برای رفع آن استفاده کرد. برای اینکار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. 

همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا می‌دهد و می‌توان با یتیم‌نوازی قلب را جلا داد. 

وی تأکید می‌کند: شخص ثروتمند تنها با دست کشیدن بر سر یتیم قلبش جلا پیدا نمی‌کند و باید یتیمان را از نظر مادی تأمین کند و مشکلات مالی آنها را برطرف کند. پس یادتان باشد که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا می‌دهد. 

این استاد برجسته اخلاق در شرح فراز «وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ» می‌گوید: خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم. 

اطعام طعام مخصوصاً به فقرا و مستحقان از کارهای بسیار نیکو است. 

وی ادامه در شرح «وَاِفْشآءَ السَّلامِ» اظهار می‌کند: خدایا روزی کن با صدای بلند سلام کنم. برخی عارشان می‌شود که اول سلام کنند؛ اما هستند برخی که در سلام کردن با صدای بلند پیش‌دستی می‌کند. 

همچنین باید سلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیکم» جواب داد و از بیان عبارت‌های دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری کنیم. 

همچنین سلام کردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است. 

آیت‌الله مجتهدی در شرح فراز «وَصُحْبَةَ الْکِرامِ» تصریح می‌کند: خدایا توفیق بده در ماه رمضان با افراد کریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بده که با نیکان رفیق شوم. 

کاری کنید که رفیقتان یک درجه از شما جلوتر باشد. یکی از رموز موفقیت من در زندگی اختیار کردن رفیق خوب بوده است. 

این استاد بزرگ اخلاق در پایان در شرح فراز پایانی دعای روز هشتم می‌گوید: «بِطَوْلِکَ» یعنی به حق انعامت. چه قدر تو به ما نعمت دادی. به حق نعمت‌هایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن، «یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ» ای کسی که پناه آرزومندانی.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 27 خرداد 1395 ساعت: 15:13

دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

« اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ »

«خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه‌هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمت‌بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار، اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان»      

صدای شیعه: آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» می‌گوید: خدایا، من را به واسطه تعرض گناه خوارم نکن، گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز می‌کنند. اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز می‌شوید؛ اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.

وی افزود: اهل گناه ولو اگر تحصیلات عالی رتبه دانشگاهی هم داشته باشد و لباس‌های فاخر به تن کند، باز هم خوار است. اما بندگی خدا را کردن باعث می‌شود تا محبت آن شخص به مقدار بسیار زیادی در دل دیگران باشد.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: قرآن می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»‌ یعنی هر که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، ما هم دوستی‌اش را در دل مردم می‌افکنیم، مردم اهل عمل را دوست دارند.

وی در شرح فراز دوم دعای روز ششم ماه رمضان «وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» می‌افزاید: «خدایا من را به تازیانه عذابت نزن، «لاتضرب» واژه نهی است اما در اینجا دعاست. اگر من به شما بگویم «لاتضرب» این نهی است. اما کوچک‌تر به بزرگ‌تر بگوید و ما به خدا که بگوییم، «لاتضرب» دعاست.

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)در ادامه اظهار می‌کند: الان این گرفتاری‌هایی که گریبان آمریکا را گرفته و هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان در آنجاست، همه تازیانه عذاب است. 

در ایران هم برخی جاها که سیل و زلزله می‌آید، عذاب الهی است. دلیلش هم این است که چند سال پیش در گلستان سیل آمد، روستایی در مسیر سیل قرار داشت که همه اعضای آن سید بودند، سیل، مسیر خود را عوض کرد و روستای دیگری را از بین برد که نمی‌گویم افراد آن چی و کی بودند.

وی به بیان شعری از زبان استادش می‌پردازد و می‌‌گوید: جمله ذرات زمین و آسمان / لشکر حقند گاه امتحان

سیل و رانش زمین، لشکر خدا هستند، آنها که می‌گویند این‌ها قهر طبیعت هستند، دین و ایمان ندارند؟ چرا یک کلمه نمی‌گویند که اینها عذاب هستند و برای جلوگیری از آنها نباید گناه کنیم.

این استاد اخلاق در ادامه اظهار می‌کرد: ایران بهترین ممالک دنیاست، اولاً حکومت حقه شیعه اثنی‌عشری دارد، مملکتی که رئیس‌جمهورش، رئیس مجلسش، همه رؤسا، قوه‌ها و رهبر انقلابش و همه مسئولانش شیعه باشد، فقط ایران است.

تنها مملکتی که مذهب رسمی‌اش شیعه دوازده امامی است، ایران است، پیامبر (ص) در غدیر خم ما را دعا کرده و به برکت دعای او ایران اوضاع خوبی دارد، پیامبر (ص) در دعایش گفت «اللهم انصر من نصر» خدایا، هر که علی (ع) را یاری می‌کند، یاری‌اش کن.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی با بیان بخشی از دعای روز ششم، ادامه می‌دهد: «وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ»، «خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست».

روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب می‌آورد و آن‌گاه خدا قسم می‌خورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمی‌کنم، با اینکه خدا «ارحم الراحمین» است؛ اما مثلاً از من با این محاسن و عمامه توقع ندارد که به نامحرم نگاه کنم، لذا خدا به غضب می‌آید.

وی تأکید می‌کند: حدیث است که هفتاد گناه جاهل را می‌آمرزند، قبل از آن‌که یک گناه عالم را بیامرزند.

این استاد برجسته حوزه در خصوص فراز «بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ» می‌گوید: یعنی به حق احسان و نعمت‌هایی که به من داده‌ای، خدایا این چند تا دعا را درباره من مستجاب کن.

وی ادامه می‌دهد: «یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» یعنی ای خدایی که منتهای رغبت مشتاقان هستی، مشتاقان تو، چقدر مشتاق تواند، منتها رغبت مشتاقان تویی، این 3 دعای روز ششم ماه رمضان را درباره ما مستجاب کن.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان می‌گوید: ای کاش در مساجد که این دعاها خوانده می‌شود، معنی آن نیز بیان شود تا مردم وقتی دعا می‌کنند، با حضور قلب این دعاها را بخوانند و در خودشان بیان کنند، به مردم بگویند که به خاطر گناه عذاب می‌شوند و این حادثه‌ها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران به خاطر گناه است.

خدا به شعیب پیامبر فرمود، می‌خواهم صدهزار تن از قومت را عذاب کنم. 40 هزار تن افراد بد و 60 هزار تن از افراد خوب، خطاب رسید که چرا خوب‌ها بیشترند، فرمود: برای اینکه خوب‌ها هم با بدها خوش و بش کردند.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 27 خرداد 1395 ساعت: 15:13

صدای شیعه: آیت الله محمد علی موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران در خطبه های عبادی و سیاسی نماز جمعه تهران با اشاره به فرا رسیدن ماه مبارک رمضان گفت: در این ماه شریف باید سعی شود که توشه فراهم کنیم، در این ماه مبارک حتی نفس کشیدن و خواب انسان نیز عبادت است.

 وی افزود: باید قدردان ساعات این ماه مبارک باشیم و از آن بهره بگیریم، این ماه برکات جسمی و روحی دارد، روزه یکی از عوامل مهم سلامتی انسان است؛ همه ما راجع به دشمنان خارجی بسیار شنیدیم که آمریکا، اسرائیل و آل سعود دشمنان ایران هستند و باید دشمن را شناخته و در برابر توطئه ها اقدام کنیم.

 دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با بیان این که انسان باید در برابر دشمنان داخلی همانند هوای نفس که نماینده تام الاختیار شیطان است مقابله داشته باشد، اظهار داشت: شیطان توطئه ها و نقشه های متنوع دارد که انسان باید هوشیار بوده و با آن مقابل کند؛ ماه مبارک رمضان فرصت خوبی برای مقابله کردن با شیطان است.

 وی ادامه داد: متأسفانه برخی بنده شیطان هستند، زبان انسان باید ترجمان قلب او باشد، اگر انسان از زبان خود استغفار می کند باید در عمق روحش وجود داشته باشد، روی کلمه کلمه دعاها و مناجات باید تفکر کرد، خواندن دعا لازم است اما دعا کلید ورود به وادی عبودیت است.

 نایب رییس مجلس خبرگان رهبری با بیان این که انقلاب مقدس اسلامی بینی استکبار را به خاک مالانده است، ابراز داشت: انقلابی که کشور را آزاد کرده و به مسلمین عزت داده امروز امانت در دست ما است، باید مراقب باشیم که دو خطر ما را تهدید می کند.

 وی جهالت و ظلم و ستم را تهدیدهای انقلاب بر شمرد و عنوان کرد:  یکی این است که انسان نفهمد چه وظیفه دارد و بصیرت نداشته باشد و دوم این که می فهمد اما اسیر دنیا بوده و ظلم می کند، باید مراقب و هوشیار باشیم.

 آیت الله موحدی کرمانی با بیان این که همه به ویژه مسؤولان قوای سه گانه باید در حل مشکلات کشور با جدیت کامل بکوشند، خاطرنشان کرد: نباید مشکلات و کارها را شوخی بگیرند، مشکلات بسیار است؛ آن ها باید با همدلی و هماهنگی چرخ های اقتصادی کشور را به حرکت در بیاورند تا به مرحله اقتصاد مقاومتی برسیم تا ازاین طریق رفع رکود و بیکری نیز حاصل شود.

 وی اضافه کرد: کاهش تورم، مبارزه با مفاسد اداری و اقتصادی، مبارزه جدی با قاچاق، اهتمام جدی به فرهنگ دینی جامعه به ویژه جوانان از وظایف مهم مسؤولان است، بیاییم تصمیم بگیریم که جهاد کبیر انجام دهیم؛ جهاد کبیر این است که گول دشمن را نخوریم و به شدت از تبعیت دشمن به ویژه آمریکا در عرصه های فرهنگی، سیاسی  و اقتصادی همه به ویژه مسؤولان باید بپرهیزند؛ این جهاد کبیر است که مقام معظم رهبری بیان کردند.

 امام جمعه موقت تهران با بیان این که باید از وضع برخی از انسان های گمراه عبرت گرفت، گفت: این عربستان سعودی که روزی خود را خادم الحرمین می دانست و متأسفانه امروز نیز می داند به چه سرنوشتی گرفتار شده و چگونه سقوط کرده است.

 وی افزود: عربستان سعودی از خداوند بریده و به دامن آمریکا و رژیم اشغالگر قدس افتاده است، عربستا به جای بندگی خدا، بندگی آمریکا را پذیرفته و به جای فراهم آوردن مقدمات انجام مراسم حج و پذیرایی از ضیوف الرحمن کارش نسل کشی در یمن و حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه های تکفیری و تروریستی شده است که برای ریختن خون مسلمین هیچ حد و مرزی را نمی شناسد، این نباید برای ما عبرت باشد.

 دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در بخش دیگری از سخنانش به روند طولانی شدن بازسازی مصلای تهران اشاره کرد و اظهار داشت: بنده از برادران عزیزی که متصدی مصلا هستند تقاضامی کنم هرچه زودتر بکوشند نمازاگران از مصلا استفاده کنند، مصلا برای نماز جمعه بوده و برای تجارت نیست.

 وی ادامه داد: من از نمازگزاران خجالت می کشم که با زبان روزه روی آسفالت داغ و مقابل آفتاب مستمع خطبه ها و نماز جمعه هستند، متصدیان مصلا احساس مسؤولیت کنند، چرا مصلا در جایگاه اصلی خود قرار نمی گیرد، مصلا یعنی محل اقامه نماز جمعه، این ظلم به نمازگزاران و روزه داران است، به شما هشدار می دهم که خداوند از این ظلم به سادگی نمی گذرد، هرچه زودتر مصلا در طول سال باید برای نمازگزاران جمعه آماده شود.

 نایب رییس مجلس خبرگان رهبری با گرامیداشت یاد و خاطره بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) ابراز داشت: امام آن مرد بزرگ به اسلام، مسلمین و کشور ما که در سلطه کفار بود عزت داد، امام فریاد زد مردم تبعیت کردند و در دوران مبارزه یک فریاد بلند بود و بس که فریاد ولی امر بود که رمز موفقیت به شمار می رفت.

 وی ادامه داد: امروز نیز رمز موفقیت این است، باید یک صدا به گوش برسد؛ قانون اساسی می گوید سیاست های کلی نظام بعد از مشورت با مجمع تشخیص شخص ولی فقیه معین می کند که لازم الاتباع است، تمام برنامه ها، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و روابط خارجه ما را باید رهبر تعیین کند و باید فقط یک صدا و وحدت حول محور ولی فقیه باشد.

 آیت الله موحدی کرمانی با بیان این که چند صدایی دشمن را امیدوار می کند، ابراز داشت: این چندصدایی به همدلی و همزبانی آسیب می رساند، مجلس خبرگان که متشکل از 88 فقیه عالیقدر است در بیانیه خود به این امر مهم تأکید فراوان داشتند، دقت کنند گویندگانی که سخن می گویند و مراقب باشند که اصل یک صدایی به دقت عملی شود.

 وی عنوان کرد: مردم باید یک صدا بشنوند تا مانند گذشته دنبال صدا باشند که خوشبختانه چنین هستند، اگر ضرری نیز باشد متوجه کسانی خواهد شد که صدا و زمزمه دیگری دارند.


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 22:12

صدای شیعه به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم: وبگاه"Prison Studies" بر پایۀ آخرین مطالعات بین المللی، گزارشی از تعداد زندان ها در کشورها منتشر کرد. از میان این کشورها، زندان های 11 کشور به عنوان شلوغ ترین زندان ها شناسایی شدند که به ترتیب عبارتند از: بحرین، امارات، عربستان سعودی، اردن، لبنان، عراق، کویت، سوریه، یمن، قطر و عمان.

رژیم اشغالگر قدس نیز از نظر آمار زندانیان، پس از بحرین مقام دوم را دارا است.

در این وبگاه اطلاعات مفصلی درباره زندان های بحرین ارائه و شمار زندانیان زندان های این کشور، 4028 نفر اعلام شده است و بر اساس گزارش حقوق بشر وزارت خارجه آمریکا که در دسامبر 2013، صادر شده است، میانگین زندانیان در این کشور، 301 درصدِ جمعیت این کشور را شامل می شود که بر اساس برآوردهای سازمان ملل، بالغ بر یک میلیون و 340 هزار نفر است.

در این گزارش همچنین خاطر نشان شده است: میانگین زندانیانِ منتظرِ محاکمه و بازداشت شدگان در بازداشتگاه ها، به 27.5 درصد و میانگین زنان زندانی به 4.7 درصد و میانگین کودکان زندانی، به 2.3 درصد می رسد.

این وبگاه تاکید کرد که همه این زندانیان، در چهار زندان نگهداری می شوند که عبارتند از زندان "الحوض الجاف"، "جو"، زندان زنان "شهر عیسی" و مرکز اصلاح و بازپروری "النزیلات".

گفتنی است که این اطلاعات، بر اساس گزارش ماهنامۀ World Prison Brief منتشر شده است که در دو سطح منطقه ای و بین المللی منتشر می شود.


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 130 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 22:12

صدای شیعه: حضرت آیت الله سبحانی در دومین برنامه «چشمه معرفت» که از شبک یک سیما پخش شد، اظهار داشتند: اسلام علاقه مند است که همه مسلمانان در مسائل دینی عالم و دانشمند باشند و هرکسی در حد خود بتواند اسلام واقعی را درک کند.

ایشان در ادامه تصریح کردند: برخی این پرسش را مطرح می کنند که اگر واقعا اسلام از تقلید و پیروی نهی می کند چگونه مردم در احکام شرعی مقلّد مراجع و علما هستند و در حالی که یک فرد مسلمان باید معارف اسلامی را از روی دلیل و برهان متوجه شود، چرا چشم بسته به رساله مراجع تقلید عمل می کند و اگر تقلید امری مذموم است، تقلید از مراجع چه مفهومی دارد؟

معظم له در پاسخ به شبهه مطرح شده گفتند: در این مسئله نسبت به کلمه تقلید برداشت اشتباهی صورت گرفته است چرا که «تقلید» را به دو گونه می توان معنا کرد؛ یکی از معانی تقلید این است که انسان با چشم و گوش بسته و بدون دلیل و برهان «اجمالی» و «تفسیری» زمام زندگی را دست دیگران بدهد که قطعا این نوع «تقلید» مذموم است.

این مرجع تقلید افزودند: خلاق متعال، مشرکان را مذمت می کند چرا که آنها در مقام شرک می گویند «ما پدران و مادران خود را مشرک یافتیم و باید راه آنها را برویم» در حالی که قرآن خطاب به آنها می فرماید «آیا پدران و مادران از شما عاقل تر بودند که از آنها پیروی می کنید؟؛ خودتان فکر کنید ببینید آیا در مسیر درستی حرکت می کنید؟».

*تقلید بدون دلیل و برهان مذموم است

حضرت آیت الله سبحانی یادآور شدند: اگر تقلید بدین معنی باشد که انسان بدون دلیل و مدرک، قول کسی را بپذیرد امری مذموم است.

*رجوع به متخصص، «تقلید مذموم» نیست

ایشان به تشریح معنای دوم کلمه «تقلید» پرداختند و گفتند: معنای دوم تقلید این است که انسان ناآگاه در یک امری از انسان آگاه، مسئله ای را پرسش کند و به قول مردم در مسائل تخصصی به متخصص مراجعه کند.

*رجوع درباره احکام شرعی تقلید ممدوح است نه مذموم!

معظم له تاکید کردند: اگر در احکام شرعیه به علما مراجعه می کنیم، این «تقلید» مذموم نیست چرا که تقلید «ممدوح» محسوب می شود؛ در واقع یک انسان غیروارد به فردی متخصص مراجعه می کند و احکام را از وی می آموزد.

این مرجع تقلید افزودند: رجوع به متخصص، یکی از اصول در میان بشر است و در تمام حالات و زندگی این اصل وجود داشته است چرا که یک فرد نمی تواند در تمام زندگی و علوم متخصص باشد.

حضرت آیت الله سبحانی در تشریح این مسئله به بیان مثالی پرداختند و افزودند: یک پزشک نمی تواند در عین تخصص در پزشکی، در زمینه مهندسی و مسائل دیگر نیز متخصص باشد و براین اساس برای مسائل معماری به مهندس مراجعه می کند؛ «تقلید» ما از مراجع درباره احکام نیز بر همین اساس است.

*رجوع به علما بدون برهان نیست

ایشان با بیان اینکه رجوع به علما برای احکام شرعیه بدون دلیل و برهان نیست، گفتند: این مسئله دلیل اجمالی دارد و قرآن نیز در آیه 7 سوره انبیاء می فرماید«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».

معظم له افزودند: انسان باید برای برطرف کردن مجهولات خود به کسانی که عالم و دانشمند هستند، رجوع «علمی» و «برهانی» داشته باشد.

این مرجع تقلید یادآور شدند: براساس برهان اجمالی مطرح می شود که انسان ناآگاه در مسائل باید به فرد دانا مراجعه کند.

*حمله به مسئله «تقلید» در فضای مجازی

حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به حمله برخی افراد در سایت ها و فضای مجازی به مسئله «تقلید»، گفتند: این روزها در سایت ها خیلی به مسئله تقلید حمله می شود و این افراد مغالطه می کنند چرا که تقلید مذموم غیر از تقلید ممدوح است!؛ در اسم نباید نزاع کرد بلکه باید در حقیقت بحث کرد.

ایشان افزودند: شیخ الرئیس(ابن سینا) می گوید «اگر انسانی بدون هیچ دلیلی گفتار کسی را بپذیرد از انسانیت خارج شده است اما اگر گفتار کسی را بپذیریم که دانا و  باسواد است و مسائل را درک کرده، «تحصیل علم از عالم» است و رجوع جاهل به عالم محسوب می شود.

*الگوگیری از پوشش غیراسلامی تقلید مذموم است

معظم له در ادامه با انتقاد از اینکه گاهی برخی جوانان در نوع پوشش و آرایش تقلید مذموم دارند، گفتند: عمل کردن و الگوگیری از پوشش هایی که مطابق با فضای محیط و پوشش اسلامی نیست و در جوامع دیگر مرسوم است، تقلید مذموم محسوب می شود.

این مرجع تقلید همچنین با بیان اینکه در مقابل عالمی که درس خوانده و متخصص امور دینی است زانو بزنیم و در زمینه علوم دینی تحصیل علم کنیم، ابراز داشتند: تمام مردم جهان بر همین سنت هستند و از ابتدای حضور انسان بر روی زمین نیز ناآگاهان از آگاهان کسب علم می کردند.

حضرت آیت الله سبحانی با یادآوری اینکه اسلام می خواهد بشر آگاه و عالم باشد و چشم بسته به مسئله ای عمل نکند، اظهار داشتند: در بحث تقلید ممدوح، ما چشم بسته نیستیم و می دانیم علما درس خوانده اند و از کتاب و سنت آگاه هستند و براین اساس تکالیف دینی خود را از آنها می آموزیم.

ایشان همچنین تصریح کردند: باید قدردان علما و دانشمندان باشیم چرا که آنها گاهی برای حل یک مسئله مدت ها بحث می کنند تا تکلیف مردم را از کتاب و سنت استخراج کنند.

*مردم خیال نکنند رساله حاصل سه ماه است

این مرجع تقلید در پایان با بیان اینکه مردم نباید خیال کنند که «رساله توضیح المسائل» حاصل سه ماه است، گفتند: «توضیح المسائل» نتیجه بحث های ممتدی است که در مدارس و حوزه ها تعلیم می شود و به صورت رساله روشن در اختیار مردم قرار می گیرد.


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 168 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 7:19

صدای شیعه: خبر برای کارشناسان و دوستداران بناهای تاریخی بسیار عجیب بود، کاشی کاری‌های مسجد نصیرالملک به سرقت رفته است. مسجد تاریخی که درست وسط شهر و در یکی از پرترددترین نقاط شیراز قرار دارد.

مسجد تاریخی که همه با انعکاس نور شیشه های رنگی به روی ستون‌های تاریخی بنا آن را می شناسند و حالا بخشی از کاشی‌های ورودی مسجد به سرقت رفته است.

مسجد تاریخی که اتاق نگهبانی‌اش تا ورودی مسجد فقط دو متر فاصله دارد و مردم نمی دانند چطور می شود متولیان امر، که حتی به یک نفر بدون بلیط اجازه ورود به بنا را نمی دهند اما در بیخ گوششان، کاشی‌ها به سرقت برود.

مسجد نصیرالملک یکی از بی نظیرترین مساجد تاریخی ایران به شمار می رود. و سرقت پنج کاشی آن شنبه صبح مشخص شده است .

در این مسجد از شیشه‌های رنگی استفاده شده به همین علت آن را مسجد صورتی ایران نیز می‌گویند .

این مسجد اکنون در اختیار اداره اوقاف استان قرار دارد و مسئولیت حفاظت و نگهداری از آن نیز بر عهده این مجموعه است.

رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی فارس درباره سرقت کاشی‌کارهای مسجد در گفتگو با مهر بیان کرد: مسجد تاریخی نصیرالملک معروف به مسجد رُز یا مسجد صورتی یکی از مشهورترین مساجد تاریخی ایران است که با شبستان زیبا و منحصربفرد که هرصبح با تابش آفتاب تلالوی رنگها در شیشه رنگیهایش دلربایی می کند، با مقرنس کاریهای زیبا و با هنرنمایی کاشی های هفت رنگ روی دیوارهایش هرساله خِیل عظیم بازدید کنندگان ایرانی و اروپایی را به سوی این اثر تاریخی هدایت می کند درعهد قاجار به دستور میرزاحسن علی خان نصیرالملک و به همت محمدحسن معمار با صرف 12 سال عمر ساخته شد تا اثری بی بدیل در قلب تاریخ شیراز به شمار آید.

مسعود منیعاتی ادامه داد: اکنون پس از گذر سال‌ها از عمر این مسجد ارزشمند، دریک نیمه شب سارقان آثارتاریخی، به راحتی پنج کاشی با ارزش این بنا را از سردر ورودی به سرقت برده و جای آنها را بردیوار ورودی خالی گذاشتند تا دست مریزادی به متولیان این بنا باشد.

این فعال میراث فرهنگی ادامه داد: سوال اینکه چه ارگانی یا چه کسانی مسئولیت سرکشی و نظارت بر تمام ابنیه های تاریخی شهر را دارد و آیا وقت آن نشده است که سازمان میراث فرهنگی نیروهای یگان حفاظت را تقویت کرده و این مرکز را به بافت تاریخی که بیش از نیمی از آثار تاریخی ثبت شده را در بردارد ، منتقل کند.

وی گفت: پاسخ مشخص است، حفاظت از آثار تاریخی جز با کمک و همدلی مردم و مسئولین امکانپذیر نیست.

منیعاتی بیان کرد: انجمنهای دوستدار میراث بازوی دولت در حفاظت از آثار تاریخی هستند باید انجمن‌ها را تقویت و کمک کرد تا در جهت فرهنگسازی بیشتر کوشا باشند.

رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی فارس عنوان کرد: هرچند باتوجه به اینکه چندی پیش کوبه های در ورودی همین مسجد به سرقت رفته و سارقان با بی توجهی متولیان و مسئولین روبه رو شده و حتی خبری جایی درز نکرد بالطبع جسارت آن را یافتند این بار به کاشی ها تعرض کنند که قطعا اگر به حال این سرقتها فکری نشود شاهد سرقتهای بیشتر و پررنگتری خواهیم بود.

میراث فرهنگی شکایت می کند

مدیر کل میراث فرهنگی فارس نیز گفت: به محض وقوع سرقت یگان حفاظت در محل حاضر شد و مستندسازی‌های لازم را برای تشکیل پرونده انجام داد.

مصیب امیری بیان کرد: میراث فرهنگی با تشکیل پرونده شکایت لازم را برای پیگیری موضوع سرقت انجام می دهد.این بنا در اختیار اوقاف است و طبیعتا نگهداری و حفاظت از آن نیز بر عهده همین سازمان است.

پس از سرقت کاشی‌کاری‌های مسجد، متولیان امر جای خالی کاشی ها را با مقوا پوشاندند تا بهترین راهکار را برای جبران این سرقت اتخاذ کرده باشند.

منبع: خبر آنلاین


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 7:19

افشای نقش اسرائیل و لابی عربی در حذف نام عربستان از فهرست سیاه سازمان ملل خفقـان دبیـرکل

عربستان سعودی موفق شد با ایجاد یک موج بزرگ فشار بر دبیرکل سازمان ملل متحد و تهدید او به قطع کمک‌های مالی خود و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس و سازمان همکاری‌های اسلامی به سازمان‌های تابعه این نهاد «بان کی مون» را وادار به عقب نشینی و حذف نام ائتلاف سعودی‌ها از فهرست ناقضان حقوق کودکان در جنگ یمن کند.

صدای شیعه: اما این اتفاق نه فقط آبروی از دست رفته سعودی‌ها را به واسطه وارد شدن به لیست سیاه سازمان‌ملل باز نگرداند که رسوایی دیگری را هم به دلیل سوء‌استفاده آنها از تهدید و تطمیع سازمان ملل و استفاده ابزاری از سازمان همکاری‌های اسلامی در سطح بین‌المللی برایشان رقم زد.
درست است که «بان کی مون» زیر بار فشارها و تماس‌های کشورهای عربی و خرده کشورهای آویزان جیب سعودی‌ها و تهدید عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به قطع کمک‌های مالی خود به مؤسسات تابعه سازمان‌ملل مجبور شد نام عربستان را از گزارش دیر هنگام و نیم بند و محافظه کارانه چند روز پیش خود که پس از گذشت یک سال و سه ماه بمباران بی وقفه مردم یمن فقط بخشی از جنایات علیه کودکان و زنان را به ائتلاف عربستان نسبت می‌داد خارج کند، اما این فشارها، از دید نهادهای بین‌المللی و رسانه‌ها مخفی نماند و افشای گسترده آن هم به اعتبار و قدرت سازمان ملل و دبیرکل آن لطمه زد و هم آن بخش کم تعداد از افکار عمومی جهان را که درباره نقش عربستان در نقض حقوق بشر چه در یمن و چه سوریه و عراق و بحرین وحتی در داخل این کشور بی اطلاع بود یا تردید داشت مطمئن کرد.

 باج خواهی و قلدری عرب‌ها
منابع دیپلماتیک که خواسته‌اند نامشان فاش نشود، به رویترز گفته‌اند که بعد از انتشار گزارش سازمان ملل، دفتر بان‌ کی مون با تماس‌های وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و سازمان همکاری‌های اسلامی «بمباران» شده است.
این منابع دیپلماتیک اقدام عربستان و متحدانش را یک «باج‌خواهی واقعی» توصیف کرده و گفته‌اند که آن‌ها از «قلدری، تهدید و فشار» برای تغییر موضع سازمان‌ملل استفاده کرده‌اند.
رویترز افشا کرده است که عربستان تهدید کرده بود «علمای ریاض برای صدور فتوایی علیه سازمان ملل و اعلام این سازمان به عنوان یک نهاد ضد اسلامی، تشکیل جلسه دهند، که معنای آن ممنوع شدن هرگونه رابطه، کمک و حمایت از برنامه‌ها و پروژه‌های سازمان ملل از سوی اعضای شورای همکاری‌های اسلامی بود.»
استفان‏دوجاریک سخنگوی سازمان ملل هم تأیید کرده است که علاوه بر عربستان، نمایندگان اردن، امارات و بنگلادش ،مصر، کویت و قطر هم با دفتر بان‌کی مون تماس گرفته و به گزارش سازمان ملل اعتراض کرده‌اند.
 ریاض دست به دامن اسرائیل شد
رادیو اوستن اروپا اما با انتقاد شدید به دبیرکل سازمان ملل افشا کرد که عربستان با استفاده از لابی غربی و صهیونیستی نام ائتلاف سعودی را از فهرست سیاه خارج کرده و عبدالله المعلمی نماینده عربستان در سازمان ملل از «دانی دانون» نماینده رژیم صهیونیستی در این سازمان برای حذف نام ائتلاف سعودی - عربی از لیست سیاه سازمان‌ملل کمک گرفته‌است.

 تلاش برای فرار از محاکمه
 نماینده اسبق کشورمان در سازمان ملل متحد درباره این اتفاق و تأثیر آن بر وجهه سازمان ملل متحد و کشور عربستان سعودی می‌گوید: بیانیه سازمان ملل مستند به گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی از اوضاع یمن است و واقعیت را نمی‌شود حذف کرد.
 دکتر علی خرّم با اشاره به اینکه عربستان بارها و به کرات به نقض حقوق بشر و جنایات جنگی و کشتار دسته جمعی متهم شده و این گزارش بار اول نبود تصریح می‌کند: حذف نام عربستان از گزارش اخیر نمی‌تواند دردی را از سعودی‌ها دوا و آنها را از ناقضین حقوق بشر خارج کند. به گفته خرم شواهد و دلایل علنی نشان می‌دهد عربستان از سلاح‌های ممنوعه مانند بمب‌های خوشه‌ای و آتش‌زا علیه مردم عادی استفاده کرده که اعتراض‌های بین‌المللی رابه دنبال داشته چون این کشور از محدوده جنگ متعارف خارج شده است.
وی می افزاید: از اینرو بسیاری از کارشناسان حقوق بین‌الملل معتقدند کشاندن عربستان به جرم جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت و کشتار جمعی غیر نظامیان در یمن و بحرین و دیگر کشورها و اعدام‌های سیاسی و در داخل این کشور به دیوان بین‌المللی جنایی حتمی خواهد بود و عربستان می‌خواهد با این حربه‌ها و امکانات و ابزارهای مالی و حتی تهدید و ارعاب خود را از این محاکمه محتمل در آینده برهاند، اما این هدف محقق نخواهد شد.

قدس آنلاین

انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 158 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 7:19

صدای شیعه: تاریخ قطعی ورود تنباکو به ایران را نمی توان تعیین کرد. ولی آنچه که در تاریخ می‌توان به طورقطع به آن اشاره کرد اما می‌توان گفت ورود توتون و تنباکو همزمان با حمله پرتقالی‌ها به خلیج فارس و اشغال جزایر جنوبی ایران در حوالی سال 913 هجری قمری بوده است.

ژان باتیست تاورنیه جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرق زمین سفر کرده در توصیف نحوه استفاده از قلیان در سفرنامه خود اینگونه می‌‌نویسد: «ایرانیان؛ زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به کشیدن تنباکو کرده اند، که کاسبی که باید روزی پنج شاهی خرج کند، سه شاهی آن را به مصرف تنباکو می‌رسانند، می‌گویند اگر تنباکو نمی داشتیم چطور ممکن بود کیف و دماغ داشته باشیم».

قدیم‌ترین ذکری که از قلیان در ادبیات فارسی شده در همین برهه زمانی و مربوط به شاعری به نام اهلی شیرازی (متوفی در سال 942 هجری قمری) است. وی رباعی زیر را در وصف قلیان سروده است:

قلیان ز لب تو بهره ور می‌گردد
نی در دهن تو نیشکر می‌گردد

بر گِرد رخ تو دود تنباکو نیست
ابریست که بر گِرد قمر می‌گردد

شاید اهلی شیرازی 500 سال پیش فکر نمی‌کرد که 5 قرن بعد از سرودن این رباعی انواع و اقسام تنباکوهای میوه‌ای معطری که حاوی مواد سمی و خطرناکی چون بنزن هستند، نی‌ در دهان را به جای نیشکر تبدیل به انواع سرطان‌ها و بیماری‌های خونی و تنفسی کند و این ابر مورد اشاره جناب اهلی راه تنفس‌ جوانان امروز را ببندد.

در خیابان‌ها چیزی که بیش از پیش به چشم می‌خورد یک درمیان شعب موسسات مالی و اعتباری و قهوه‌خانه‌ها است، همان‌گونه که کارخانه‌های متعدد با دودکش‌های بلند نشانه‌ دوران انقلاب صنعتی بود! شاید بتوان آنها را نمادهای دوران قلیانیسم در زمان رکود اقتصادی ایران دانست. پارک، بوستان، خیابان، جنگل، کوه، دریا و هر جایی که فکر کنید عده‌ای عمدتا جوان دور هم نشسته و سمفونی دود دار قُل قُل را با هم می‌نوازند. دیگر حتی قبح استفاده از قلیان در میان خانواده‌ها هم شکسته شده و در روزی مثل 13 فروردین امسال می‌توانستید خانواده‌هایی را ببینید که پدر و مادر و خواهر و برادر همه با هم در یک دورهمی دودزا در دامان طبیعت نشسته و لذت می‌برند.

دکتر خسرو صادق‌نیت رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت با اشاره به فراگیر شدن مصرف قلیان در کشور، بیان می‌کند: متاسفانه همراه با رشد مصرف قلیان، استفاده از قلیان، خانوادگی شده است یعنی پدر و مادر به راحتی در کنار فرزندان قلیان مصرف می‌کنند در حالی که در مورد سیگار، چنین شرایطی حاکم نیست.

مهمترین سوالی که این روزها می‌توان پرسید این است که چرا این تغییر سریع در سال‌های اخیر و استقبال گسترده از سوی جامعه به خصوص جوانان نسبت به استعمال دخانیات و قلیان به وجود آمده تا حدی که شعار امسال روز جهانی بدون دخانیات با عنوان "قلیان، سمی برای سلامت خانواده" در نظر گرفته شده و سیگار تقریبا به اولویت دوم تبدیل شده است.

یکی از علت‌های این پدیده وجود باورهای غلط در خصوص قلیان در جامعه است که برخی از آنها ریشه‌ در قرن‌های گذشته داشته و تا به امروز نیز وجود دارد. به طور مثال تاورنیه در این خصوص به یک باور قدیمی در مورد ضرر کمتر قلیان اشاره کرده و می‌گوید: "به واسطه آبی که به قلیان می‌ریزند دود تنباکو تصفیه می‌شود و کمتر ضرر می‌رساند والا با این همه قلیان که می‌کشند، مقاومت برای آنها غیر ممکن است".

دکتر نوذر نخعی معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با اشاره به باورهای نادرستی که نسبت به قلیان در جامعه وجود دارد، تصریح می‌کند: عده‌ای تصور می‌کنند که دود قلیان به دلیل آینکه از آب رد می‌شود، خطرات کمتری نسبت به سیگار دارد، این در حالی است که مطالعات نشان داده است که 95 درصد نیکوتین پس از گذشتن دود قلیان از آب می‌گذرد.

توجیه دیگری که در زمینه استعمال قلیان وجود دارد اعتیاد آور نبودن آن است، خیلی از افرادی که در ابتدا مصرف سیگار‌ و حتی مواد مخدر را شروع کرده‌اند نیز همین تصور مشترک را داشتند اما به مرور زمان این امر به لحاظ علمی اثبات شد که مصرف تفریحی قلیان در صورت استمرار منجر به اعتیاد به تنباکو می‌شود.

نخعی درباره باور نادرست دیگری که در خصوص مصرف قلیان مبنی بر «تعویض دهانی قلیان سبب می‌شود از سرایت بیماری‌ها پیشگیری شود» نیز می‌گوید: مطالعات نشان داده که شیلنگ و بطری قلیان در حدود 85 درصد موارد حاوی باکتری‌های متعددی هستند لذا با تعویض دهانی قلیان نمی‌توان عدم انتقال برخی بیماری‌های مسری از جمله سل را منتفی دانست.

همه این موارد را می‌توان به سهل الوصول بودن، ارزان بودن، نبود تفریح جایگزین، کنجکاوی، تلاش برای دوست‌یابی، همرنگی اجتماعی، الگوهای نامناسب اجتماعی، احساس اعتماد به نفس کاذب و ... را می‌توان از جمله عوامل فراگیر شدن مصرف قلیان در جامعه دانست.

نبود تفریح جایگزین و ارزان برای جوانان، گران بودن مکان‌ها و امکانات ورزشی به اضافه معضلاتی چون بیکاری و نداشتن شغل همه دست به دست هم داده‌اند تا جوانان، بسیاری از اوقات شبانه روز خود را به امری اختصاص بدهند که نه تنها از نظر مادی برای آنها ضرر آفرین است بلکه در آینده نه چندان دور مشکلات جسمی غیر قابل جبرانی برایشان بوجود خواهد آورد.

تغییر تصاویر بر روی پاکت‌های سیگار

متاسفانه با نزدیک شدن به هفته مبارزه با دخانیات همچنان مسئولان بهداشت کشور به ارائه آمار در خصوص مضرات سیگار و قلیان می‌پردازند، نیروی انتظامی از برخورد با قهوه‌خانه‌های بدون مجوز و مکان‌های غیر مجاز عرضه قلیان سخن می‌گوید، وزارت صنعت معدن و تجارت هم که چراغ خاموش مشغول ایجاد کارخانه‌های تولید مواد دخانی و واردات انبوه تنباکوهای مضر در فضای پسابرجام است، حتی به خود زحمت نمی‌دهند که طبق عرف جهانی تصاویر بر روی پاکت‌های سیگار و تنباکو را هر از چندگاهی عوض کنند. وزارت ورزش و جوانان هم کلا نظری ندارد و سایر دستگاه‌ها هم دور از شأن خود می‌دانند که به این قضیه ورود کنند. اما به واقع حل ریشه‌ای این معضل بدون هم‌اندیشی، احساس مسئولیت و تهیه یک نقشه راه واحد که نقش هر یک از دستگاه‌های مسئول در آن مشخص شده باشد امکان‌پذیر است؟

منبع: نسیم آنلاین


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 167 تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395 ساعت: 4:14

آیا توهین به مقدسات مسلمانان، خط قرمز حقوق ‌بشر نیست؟

مدتی است در رشته‌ حقوق به فعالیت می‌پردازم و درباره موضوعات متعدد این رشته مطالعه کرده‌ام و چند سالی است که در شاخه‌ حقوق عمومی فعالیت پژوهشی می‌کنم. چیزی که همواره برای من جای سوال داشت، برخورد «حقوق‌بشر» با مسلمانان بود؛ از این‌رو همواره...

صدای شیعه: مدتی است در رشته‌ حقوق به فعالیت می‌پردازم و درباره موضوعات متعدد این رشته مطالعه کرده‌ام و چند سالی است که در شاخه‌ حقوق عمومی فعالیت پژوهشی می‌کنم. چیزی که همواره برای من جای سوال داشت، برخورد «حقوق‌بشر» با مسلمانان بود؛ از این‌رو همواره در مطالعه‌ اسناد حقوق‌بشری مانند اعلامیه‌ جهانی حقوق‌بشر و میثاق حقوق مدنی- سیاسی به دنبال مقرراتی در این‌باره بودم و همچنین نحوه‌ اهتمام مقامات بین‌المللی را در این مسائل مشاهده و رصد می‌کردم؛ اقداماتی همچون کشتار جمعی مردم میانمار(برمه) و اقدامات مکرر کشیشان در آتش زدن قرآن و همچنین بی‌توجهی به حقوق مسلمانان در ایالات متحده آمریکا از جمله وضع محدودیت‌های رفت و آمدی و اقامت اشخاص مسلمان در ایالات متحده‌ آمریکا و همچنین محدودیت‌های حجاب در کشور فرانسه و کشیدن کاریکاتورهای توهین‌آمیز توسط گروه «شارلی ابدو» و ده‌ها واقعه‌ دیگر شاید برای افکار عمومی ایران بسیار آشنا باشد و چیزی که در مقابل این اتفاقات مشاهده می‌کردم تنها «سکوت» بود.
دلیل این سکوت چیزی جز بی‌توجهی و دشمنی دیرینه با مسلمانان نیست و گویی قواعد حقوق‌بشر یک استثنا خورده‌اند و آن «مسلمانان» هستند. کوچک‌ترین رخدادها در برخی کشورهای اروپایی و کشته‌شدن چند نفر به بحران حقوق‌بشر در جهان تبدیل می‌شود و بسیاری برای آن پیام‌ها ارسال و اظهار تأسف می‌کنند؛ لیکن کشته‌شدن هزاران هزار انسان مسلمان اعم از اهل تشیع و تسنن، گویی برای هیچ‌یک از آحاد بشر و حقوق‌بشر دردناک و دردآور نیست. در حوادث اخیر در پاریس هم رهبری اشاره کردند که پاریس بخشی از چیزی را تجربه کرد که مردم کشورهای عراق و سوریه مدت‌هاست به طور روزانه با آن زندگی می‌کنند و آن را تجربه می‌کنند.
حقوق‌بشر مجموعه‌ قواعدی است که به طور معمول برای آحاد بشر وضع شده است و همچنین باید فارغ از دین و مذهب و جنسیت و نژاد برای تمام آحاد بشر اعمال و تضمین شود. فارغ از ایرادات مساله‌ حقوق‌بشر و تعارض برخی احکام آن از جمله برابری حقوق زن و مرد با اسلام، مقررات مربوط به منع توهین به مقدسات و احترام به ادیان گوناگون، از پایه‌های بدیهی و اولیه‌ این حقوق تلقی می‌شود. به موجب ماده «18» اعلامیه جهانی حقوق‌بشر «هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است... و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری را به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد» و مطابق بند دوم ماده «20» میثاق بین‌المللی حقوق مدنی- سیاسی «هرگونه ترغیب به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که باعث تحریک به تبعیض یا دشمنی و خشونت شود، به ‌موجب قانون ممنوع است». در اسناد دیگر بین‌المللی مانند کنوانسیون اروپایی حقوق‌بشر و سایر کنوانسیون‌های منطقه‌ای نیز به مساله آزادی بیان و محدودیت‌های ناظر بر آن از جمله توهین به مقدسات و مذاهب اشاره شده است.
در پی اقدام توهین‌آمیز و شرم‌آور «شادی صدر» در انتشار تصویری از خود در حالی که بر کاناپه‌ای نشسته است که تصاویر مربوط به کتیبه‌های عزاداری امام حسین(ع) بر آن منقش است، این پرسش به میان می‌آید که چگونه چنین شخصی که خود را مدعی حقوق‌بشر می‌نامد و اتفاقاً حقوق‌خوانده نیز هست، به احکام و قواعد پایه‌ای حقوق‌بشر هم آگاهی ندارد- یا دارد و می‌خواهد آگاهانه آنها را زیر پا بگذارد- و احساسات میلیون‌ها مسلمان را جریحه‌دار کند؟ «شادی صدر» که عضو فعال کمپین قانون بی‌سنگسار است و از فعالان ایرانی حقوق زنان و جریان فمینیسم است، بارها و بارها با طرح ایده‌های مختلف از حقوق‌بشر و از حقوق زنان و... سخن گفته است؛ حال چگونه است که چنین اقدام توهین‌آمیزی را نقض حقوق میلیون‌ها انسان مسلمان تلقی نمی‌کند؟
پس از اقدام توهین‌آمیز شادی صدر به مقدسات اسلامی، پرسشی که در شبکه‌های اجتماعی و میان حقوقدانان مطرح شد، این بود که آیا این اقدام قابل مجازات است و آیا جرمی محقق شده است یا خیر؟ این اقدام توهین‌آمیز به جهت جرم‌انگاری توهین به مقدسات اسلامی در قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران، قابل پیگیری حقوقی است و شایسته است در این‌باره اقدام عملی صورت بگیرد. به موجب ماده «7» قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و همچنین ماده «5» این قانون، اصل سرزمینی‌بودن قوانین جزایی، در مواردی استثنا شده است. ماده «7» بیان می‌کند: «علاوه بر موارد مذکور در مواد فوق [منظور مواد «5» و «6» قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 است] هریک از اتباع ایران در خارج از کشور مرتکب جرمی شود، در صورتی که در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می‌شود مشروط بر اینکه:
الف- رفتار ارتکابی به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران جرم باشد.
ب- در صورتی که جرم ارتکابی از جرائم موجب تعزیر باشد، متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اجرا نشده باشد.
پ- طبق قوانین ایران موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن نباشد».
همچنین به موجب ماده «513» قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده مصوب 1375 «هرکس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین(ع‌) یا حضرت صدیقه طاهره(س‌) اهانت نماید، اگر مشمول حکم ساب‌النبی باشد، اعدام می‌شود و در غیر این صورت‌ به حبس از یک تا 5 سال محکوم خواهد شد». بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا این عمل جرم است، باید با قاطعیت کامل عنصر مادی و معنوی جرم را محرز دانست و مطابق مواد متعدد قانون مجازات اسلامی نیز به عنصر قانونی استناد کرد و از مقامات عمومی کشور تقاضا کرد از این اقدام و اقدامات مشابه چشم‌پوشی نکنند و خواهان استرداد، محاکمه و مجازات چنین اشخاصی بشوند. بنابراین به این جهت که اولاً در قانون مجازات اسلامی این عمل جرم‌انگاری شده است، اقدام این شخص به استناد بند «الف» ماده «7» قانون مجازات اسلامی، جرم و قابل مجازات است؛ لیکن مجازات وی منوط به یافته‌شدن در ایران و یا اعاده به کشور ایران است. همچنین مجازات این شخص نیز به 2 صورت خواهد بود؛ در صورتی که این عمل مشمول عنوان ساب‌النبی باشد که البته به جهت خاص بودن ساب‌النبی بعید است اقدام و رفتار عملی این شخص مشمول این عنوان باشد، حکم وی اعدام و در صورتی که مشمول عنوان ساب‌النبی نباشد، وی به یک تا 5 ‌سال حبس محکوم خواهد شد.
البته اینها فارغ از آن است که نه‌تنها ایران بلکه محاکم بین‌المللی اگر بخواهند بی‌طرفی را لحاظ کنند و با قاعده استثنای مسلمانان از حقوق بین‌المللی رفتار نکنند، آنها نیز باید پیگرد قانونی شادی صدر و هر کس دیگری را که به مذاهب توهین می‌کند در دستور کار بیاورند-چنانکه قوانین موضوعه آن مجمل بیان شد- اما سابقه نشان داده این استثنا همواره یک قاعده برای تصمیم‌گیران مجامع بین‌المللی بوده است.
به هر جهت به عنوان یکی از فعالان حقوقی و رسانه‌ای از مقامات قضایی تقاضای رسیدگی به این مساله و استرداد این شخص را دارم و امیدوارم با برخورد جدی و مناسب قضایی شاهد کاهش چنین اعمال و اقداماتی باشیم.

محمد مهاجری - مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوقی

منبع: وطن امروز


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 151 تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395 ساعت: 4:14

صدای شیعه: اشتغال در ایران چند سالی است که به معضلی بزرگ برای نسل جوان و به خصوص قشر تحصیلکرده بدل شده است. درواقع یا کار نیست و جوانان بیکارند، یا کار مرتبط با رشته تحصیلی و تخصص آنها وجود ندارد و جویندگان کار مجبورند به محض پیدا کردن هر کاری آن را بقاپند و به علایق و تخصص خود توجه نکنند. به همین علت است که این روزها رضایت  شغلی در افراد بسیار کم شده است و نارضایتی از شغل نیز نتیجه ای جز کاهش بهره وری و کار مفید نخواهد داشت.به گزارش راه نو، از سوی دیگر،‌اینکه افراد بخواهند به دنبال شغل مورد علاقه خود باشند و در آن مسیر گام بردارند مربوط به زمانی می شود که زمینه های دنبال کردن علایق نیز در بازار کار فراهم باشد اما در شرایطی که صدها هزار جوان تحصیل کرده در رشته های مختلف بیکار مانده و جذب شغلی بسیاری رشته ها نیز اشباع شده و استخدام جدیدی صورت نمی گیرد، دیگر مباحث مربوط به دنبال کردن علایق و توانمندی ها رنگ می بازد.

بند «پ» عامل فساد شغلی

در این میان، با رایج شدن بند «پ» برای کاریابی که همان پارتی بازی خودمان است، زمینه های فساد شغلی ایجاد می شود چرا که از قدیم الایم گفته اند که سلام گرگ بی طمع نیست و بسیار افرادی هستند که در ازای کاری که می کنند توقعات جانبی دارند و می خواهند کارشان راه بیافتد. البته آقازاده بودن و داشتن پدری قدرتمند برای کسب شغل نیز هرچند کمتر عامل فساد است اما در هر حال باعث بیکاری جوانان شایسته شده و زمینه های فساد اجتماعی و اخلاقی را که ریشه در فقر دارند باز می کند.

در ایران تحقیقات رسمی که بتوان آن را مبنای آماری میزان رضایت شغلی حدود 22 میلیون شاغل دانست وجود ندارد اما برخی کارهای تحقیقاتی نشان می دهد که تنها 35 درصد از کل بازار کار ایران فکر می کنند شغل خوبی دارند و از انجام آن لذت می برند و مابقی 65 درصد چنین تصوری نداشته و انجام آن کار را از سر اجبار و کسب روزی می دانند.

کار از سر ناچاری باعث فرسودگی روح و جان  نیروی کار می شود و خیلی زودتر از آنچه باید نیروی کار را فرسوده و از کار افتاده می نماید. اما عدم رضایت شغلی تنها عامل فرسایش روح و جان شاغلان ایرانی نیست.

چند شغله ها در روزهای بیکاری بسیاری از جوانان

این روزها دخل و خرج ها با هم نمی خوانند و کار به جایی رسیده است که در روزهای بیکاری بسیاری از مردم، نان آور خانواده مجبور می شود شغل دوم و حتی سوم داشته باشد و این در حالی است که زنان و مادران خانواده نیز بیرون از منزل مشغول به کارند!در واقع می توان گفت این جمله که قدیم‌ها یک نفر کار می‌کرد و 10 نفر بر سر سفره‌اش نان می‌خوردند،‌بی معنا شده و  امروز 10 نفر در یک خانه کار می‌کنند و باز هم هشتشان گرو نه‌شان است.

به این ترتیب است که با وجود اینکه آمار ها از بیکاری جوانان و بحرانی شدن نرخ بیکاری می گویند و بسیاری از آمارها نیز حکایت از عدم رضایت شغلی نیروی کار حکایت دارند، با این حال بسیاری از افرادی که توانسته اند برای خود شغلی دست و پا کنند نیز به اصلاح معروف در دخل و خرجشان مانده اند و مجبورند بعضا شغل دوم یا حتی شغل سوم داشته باشند و  چند شغلگی را در جامعه باب کنند.چندشغلگی که می تواند از انسان ها ماشین متحرکی بسازد که روح ندارند و تنها غذا می خورند، می خوابند و کار می کنند.

امروز عنوان می‌شود بین 4.7 تا 7.1 میلیون نفر در ایران دوشغله و یا سه شغله هستند و 5.2 میلیون نفر نیز می‌گویند در جستجوی آن هستند.

بی تردید، فردی که به جای 8 ساعت کار معمول در روز 16 تا 18 ساعت کار می کند،‌راندمان کاری پایین تری خواهد داشت و از لحاظ بدنی و روحی نیز فرسوده خواهد شد و باید برای این مساله هر چه سریع تر چاره ای اندیشیده شود چرا که سرپرست خانوار آدم آهنی نیست که از او به عنوان ماشین پولسازی استفاده شود. او به تدریج به فرسایش روحی و جسمی دچار خواهد شد ضمن اینکه بی تردید راندمان کار مفید در کشور پایین خواهد آمد.

منبع:راه نو


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 156 تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395 ساعت: 4:14

صدای شیعه: کتاب "رویای نیمه شب" نوشته مظفر سالاری؛ کتاب منتخب چهارمین دوره مسابقه کتاب و زندگی است؛ کتابی که با خواندنش می توانیخود را در همان کوچه ها و همان فضا قرار دهی. 

(137) در کوچه های حلّه چه خبر است؟ آن پیرمرد چه گناهی کرده است که زبانش را سوراخ کرده و جوال دوزی از آن گذرانده اند؟ «به دایره جمعیت که رسیدم ایستادم. ... چند جای سرش شکسته بود. لخته های خون سر و صورتش را پوشانده بود. ریسمانی از دماغش گذرانده بودند. این ریسمان به طنابی وصل بود. از دندان های ابوراجح خبری نبود. همه را با ضربات چماق شکسته بودند. ... زنجیری هم به دست ها و پاها و گردنش ...» (ص 181) اگر با هاشم «رویای نیمه شب» همراه شوید، درمی یابید که جرم سنگین ابوراجح مذهب اوست! عن قریب است که دخترش ریحانه و همسر او نیز به سیاهچال فرستاده شوند. پیرمردی متدین و معتقد، که مردم حلّه جز مهربانی از او ندیده اند. با تمام این احوال «رویای نیمه شب» داستانی است لبریز ازعشق. 

(196)شرایط شهر حله از نظر سیاسی کاملا برعلیه شیعیان است و جاسوسان حکومتی، دلخوش جیره های دربار، هر روز گزارش جدید می آوردند. سیاهچال پر از شیعیانی است که در بدترین وضع ممکن در آن به سر می برند. هیچ راه نجاتی به نظر نمی رسد. خفقان و ستم پنجه بر شیعیان شهر افکنده و هر ارتباط دوستانه ای بین افراد اهل تسنن و تشیع، زمینه اتهام و دستگیری و شاید اعدام باشد. در این اوضاع آشوب، هاشم عاشق ریحانه شده است؛ دختری شیعه! که مسرور نیز خاستگاراوست؛ حسادت هاشم، نقشه های او، اخلاق و ایمان او، خوش خدمتی ها و شجاعت های او، هرکدام در برهه ای از زمان بروز می کنند تا وصال اتفاق بیفتد؛ اما فایده ای ندارد. ریحانه خوابی دیده است و تا زمان تعبیر آن خواب، ازدواج نخواهد کرد. پدر ریحانه در این میان حرف دیگری دارد.

مظفر سالاری این بار با یک عاشقانه متفاوت و جدید، به دنیای رمان آمده است. داستان در عراق و در زمان حکومت مرجان صغیر اتفاق می افتد. زمانی که توسل ابوراجح حمامی به امام زمان علیه السلام، شهر را از یک مصیبت جانکاه نجات می دهد و غرق در سرور و شادی می کند.

(115) «اگر قرار باشد چیزی از تو را انتخاب کنم کار مشکلی خواهد بود. همه چیزت زیبا و کامل است. نه . نمی شود گفت که چشم هایت از دندان هایت زیباتر است یا سرت از بدنت بیشتر می ارزد. در یک کلمه من همه وجود تو را می خواهم. حتی حرف زدنت و حالت های چهره ات را. کاش حالا که مرگ در انتظار توست می توانستی جسمت را با من عوض کنی.» (ص 185)

این همه زیبایی! متعلق به هاشم «رویای نیمه شب» است که می داند پدربزرگش وصلت با شیعیان را دوست ندارد، اما عاشق ریحانه شده است.با او در تجربه یک عشق پرفراز و نشیب همراه باشید در رویای نیمه شب.

(167) معلوم می شود که برخی حرف ها که می زنند درست است: زنان حرمسرا در رأی و تصمیم شوهرانشان و امور سیاسی جاری تاثیرگزار بوده اند. مرجان صغیر در برابر سخن حق همسرش، چاره ای جز پس گرفتن رای خود در مورد ابوراجح ندارد! اقدامی که عوارض تمام امور حاکمیتش را دربر می گیرد و اتفاقاتی باور نکردنی می افتد. «حاکم برآشفت و فریاد زد: خون او چه ارزشی دارد؟ او یک شیعه است؛ یک رافضی گمراه است. پرهیزکاری چنین آدمی به سکه ای هم نمی ارزد. همسر حاکم گفت: تو هرگز نمی توانی شیعیان حله را نابود کنی؛ بهتر است با آنها مدارا کنی. می ترسم عاقبت شیعیان آشوبی به پا کنند و حکومت تو را مقصر بداند... حاکم خود را روی تخت انداخت و گفت: امان از دست شما زن ها. بسیار خب. آن مرد نکبت و زشت را بخشیدم. ..»

(ص 200) اما دشمنی با اهل بیت پیامبر و به سخره گرفتن اعتقادات شیعیان در موضوع رهبری امام در غیبت، بی جواب نخواهد ماند!

عشق در حله

(808 ) «دهان آنها از حیرت باز می­ماند. یکی از آنها که مسیحی بوده فریاد می­زند: "این کار حضرت مسیح است!" سید می گوید: "ما خودمان بهتر می دانیم این کار کدام بزرگوار است." اسماعیل که به حله برگشت مردم دسته دسته به عیادتش امدند و پایش را دیدند... گفتم: باورش سخت است. چطور ممکن ا ست یک نفر صدها سال عمر کند و هنوز جوان باشد!؟

ابوراجح برخاست ... مگر نمی دانی که حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زنده اند؟! آیا در توان خداوند نیست که به انسانی چنین عمر بلندی بدهد و او را جوان نگه دارد؟» (ص 68)

وقتی یک اتفاق واقعی، دست مایه خلق یک رمان شود، آن را خواندنی­تر خواهد کرد. «رویای نیمه شب» از این دست رمان هاست.

مظفر سالاری در این رمان، از شب تار شیعیان حله سخن می­گوید که با حاکمیت مرجان صغیر، رقم خورده بود؛ شب تاری که با عَلَم کردن اختلافات مذهبی مسلمانان جان گرفته و خفقانی کشنده و منجمد را ارزانی ساکنین شهر کرده است. جاسوس­های حکومتی امان مردم را بریده اند و ارتباط نزدیک بین سنی و شیعه، زیر ذره­بین کثیف حکومت است. سیاه­چال­های حکومت پر شده است از شیعیان بی گناهی که با پرونده سازی و افترا سخت ترین شرایط را تجربه می کنند و گاه زیر شکنجه های وحشیانه دوام نمی آورند: اما اتفاقات پی در پی و رنگارنگی در راه است؛ گاه از تلخی چون زهر و گاه شیرین چون شهد.

در آن شرایط سخت سیاسی، هاشم و ریحانه با دو مذهب متفاوت عاشق هم می­شوند؛ عشقی عفیفانه که انواع موانع ریز و درشت را در مقابل خود دارد. امیدی به وصال نیست و تب و تاب و آرزوی وصال، امان هر دو جوان را می­برد، آنها را گرفتار بستر بیماری می­کند و درد هجران گویی بی­درمان است. ابوراجح، پدر ریحانه، مالک حمامی عمومی است که به­خاطر اخلاق نیک و دین داری اش، مردم شهر به او احترام می­گذارند و از او به نیکی یاد می­کنند.

«نمی دانستم چرا چیزی به نام مذهب باید بین ما فاصله بیندازد. اگر چنین فاصله­ای نبود چقدر احساس خوش­بختی می­کردم و حرف زدن درباره ریحانه و آینده راحت بود.» (ص 27) هاشم با ابوراجح ارتباط دارد و گاهی در مورد اعتقاد شیعیان به امام غایب از او سؤالاتی دارد و این عقیده را زیر سوال می برد. پاسخ های ابوراجح، هاشم را به فکر وامی دارد و آرام آرام نگرش منفی او را نسبت به شیعه متزلزل می کند. اما او قصد ندارد دست از مذهب خود بکشد و شیعه شود. این در حالی است که ابوراجح هم قصد ندارد دخترش را به غیر از شیعی مذهب بدهد؛ گذشته از آن، ریحانه، خاستگاران دیگری هم دارد؛ جوانانی که شیعه اند و در برخی موارد مورد تایید ابوراجح. وصال غیرممکن به نظر می رسد. مگر این که معجزه ای اتفاق بیفتد و همه چیز زیر و رو شود. اما چگونه؟

سالاری بدون اشاره به ریشه اصلی افتراق بین مذهب شیعه و سنی، برای نزدیک تر نشان دادن جمعیت این دو گروه مسلمان و کمک به ایجاد وفاق، به اختلافی جزئی مانند نماز خواندن با دست بسته و باز اشاره می کند؛ البته «عقیده مهدویت» به لحاظ اهمیت آن مورد اشاره مستقیم قرار می گیرد و در دوسوم داستان بروز دارد. نویسنده با در نظر گرفتن حساسیت موضوع، پاسخ مختصر و مفیدی هم، به علت پرررنگ بودن اختلافات شیعه و سنی می دهد: «آهسته گفتم: از سال ها قبل متوجه فاصله هایی شده ام که میان من و شماست. با هم مثل برادریم. ... با هم نماز می خوانیم. به هم کمک می کنیم. یکدیگر را دوست داریم. ... چرا وقتی مسلمانیم و خدا و پیامبر و کتابمان یکی است باز هم باید فاصله هایی بین ما باشد؟ ابوراجح ... گفت: البته فاصله هایی هست. اما نه آنقدر که تبلیغ می کنند و نشان می­دهند. بین دو دوست صمیمی هم تفاوت ها و فاصله هایی هست. طبیعی است. این تفاوت ها و فاصله ها مانع دوستی شان نمی شود. ... مشکل از جای دیگر است. حکومت شخص پلیدی مانند مرجان صغیر را حاکم این شهر قرار داده که دشمن فرزندان پیامبر و شیعیان است. سیاهچال های دارالحکومه پر است از شیعیان بی گناه. شهری که اکثر شیعیانش شیعه اند. قبل از این شیعه و سنی با هم در صلح و صفا زندگی می کردیم. حالا می خواهند کاری کنند که یکی مثل تو فکر کند من دشمنش هستم. برخوردی که با ما دارند با کافران و بیگانگان ندارند. ... ». (ص 31)

با توجه به این که درونمایه ای از عشق بر داستان حاکم است، قلم عفیف نویسنده قابل احترام و ارزشمند است. صحنه های دیدار ریحانه و هاشم و اوقاتی که این دو جوان با سوز عشق سر می­کنند، با رعایت ملاحظات اخلاقی توصیف شده است؛ چنین ویژگی مهمی، در کنار تمام ویژگی های خوب دیگر داستان، «رویای نیمه شب» را به مورد معرفی بسیار مناسبی برای گروه مخاطب نوجوان و جوان تبدیل می کند.

بریده هایی از کتاب

«به دایره جمعیت که رسیدم ایستادم. ... چند جای سرش شکسته بود. لخته های خون سر و صورتش را پوشانده بود. ریسمانی از دماغش گذرانده بودند. این ریسمان به طنابی وصل بود. از دندان های ابوراجح خبری نبود. همه را با ضربات چماق شکسته بودند. ... زنجیری هم به دست ها و پاها و گردنش ...» (ص 181)

«اگر قرار باشد چیزی از تو را انتخاب کنم کار مشکلی خواهد بود. همه چیزت زیبا و کامل است. نه . نمی شود گفت که چشم هایت از دندان هایت زیباتر است یا سرت از بدنت بیشتر می ارزد. در یک کلمه من همه وجود تو را می خواهم. حتی حرف زدنت و حالت های چهره ات را. کاش حالا که مرگ در انتظار توست می توانستی جسمت را با من عوض کنی.» (ص 185)

«حاکم برآشفت و فریاد زد: خون او چه ارزشی دارد؟ او یک شیعه است؛ یک رافضی گمراه است. پرهیزکاری چنین آدمی به سکه ای هم نمی ارزد. همسر حاکم گفت: تو هرگز نمی توانی شیعیان حله را نابود کنی؛ بهتر است با آنها مدارا کنی. می ترسم عاقبت شیعیان آشوبی به پا کنند و حکومت تو را مقصر بداند... حاکم خود را روی تخت انداخت و گفت: امان از دست شما زن ها. بسیار خب. آن مرد نکبت و زشت را بخشیدم. ..» (ص 200)

«دهان آنها از حیرت باز می­ماند. یکی از آنها که مسیحی بوده فریاد می­زند: "این کار حضرت مسیح است!" سید می گوید: "ما خودمان بهتر می دانیم این کار کدام بزرگوار است." اسماعیل که به حله برگشت مردم دسته دسته به عیادتش امدند و پایش را دیدند... گفتم: باورش سخت است. چطور ممکن است یک نفر صدها سال عمر کند و هنوز جوان باشد!؟ ابوراجح برخاست ... مگر نمی دانی که حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زنده اند؟! آیا در توان خداوند نیست که به انسانی چنین عمر بلندی بدهد و او را جوان نگه دارد؟» (ص 68)

منبع: نسیم آنلاین

انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 10 خرداد 1395 ساعت: 20:08

صدای شیعه: آیت‌الله عیسی قاسم، روحانی برجسته بحرینی و رهبر معنوی انقلاب بحرین دو روز پیش از صدور حکم شیخ علی سلمان دبیرکل جمعیت الوفاق بحرین، بیانیه‌ای درباره ویژگی‌های وی منتشر کرد که به مثابه تایید کامل شیخ سلمان به عنوان رهبر مخالفان بحرین است.

آیت‌الله عیسی قاسم، شیخ علی سلمان را انسانی با بصیرت و ناطق نامیده که هیچ دشمنی، کینه و حسادتی در دل ندارد.

شیخ علی سلمان که اکنون در زندان است با اتهامات واهی به چهار سال حبس محکوم شده است. دادستانی بحرین اتهامات جدیدی نیز علیه وی مطرح کرد که دعوت به تظاهرات غیرقانونی و تحریک به عدم عمل به قوانین از جمله این اتهامات ساختگی است. قرار است به زودی حکم شیخ سلمان در پرونده‌های جدید صادر شود.

در بیانیه آیت‌الله عیسی قاسم آمده است: او همه مردم را دوست می‌دارد. او انسانی شجاع است و کلامش برخوردار از صراحت و به دور از الفاظ زشت و ناسزاست. برای تمامی دوستان و مخالفان خود خوبی می‌خواهد و خواستار تحقق عدالت برای همه است. او مخالف تروریسم بوده و برای مقابله با آن اعلام آمادگی کرده است. حقارت را نمی‌پذیرد و تکبری ندارد.

این روحانی برجسته بحرین هدف شیخ سلمان را اصلاح کشور به نحوی که به نفع هم گروه‌ها باشد دانسته و تاکید کرد: شیخ سلمان ادامه ظلم ظالم علیه مظلوم و استمرار انحصارطلبی برخی چهره‌ها در کسب منافع را نمی‌پذیرد. او همانگونه که به انتقاد از مخالفان تحقق عدالت می‌پردازد در انتقاد از نظر اشتباه حامیان خود نیز تعلل نمی‌کند.

آیت‌الله عیسی قاسم افزود: شیخ سلمان به شدت معتقد است در خواست برای اجرای اصلاحات باید به صورت مسالمت آمیز مطرح شود. او از جمله چهره‌هایی است که کشورها به داشتن آن به خود می‌بالند و می‌تواند ضامن ثبات کشورش باشد و آتش فتنه‌ها در آن را خاموش کند.

منبع: ابنا


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 10 خرداد 1395 ساعت: 20:08

صدای شیعه: ناصر قندیل تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در مقاله‌ای در روزنامه البناء لبنان به بررسی عید آزادسازی و مقاومت در لبنان پرداخت و تأکید کرد که نمی‌توان این حادثه را به عنوان یک حادثه تاریخی صرف در میان لبنانی‌ها و سایر عرب ها و آزادگان دنیا دانست. چرا که یک کشور عربی کوچک با دولت ضعیف خود موفق شد اراضی اشغالی خود را بدون مذاکره و بدون قید و شرط از اسرائیل پس بگیرد، اسرائیل در آن زمان دولتی قوی دارای ارتش شکست‌ناپذیر بود که مصر به عنوان بزرگ‌ترین کشور عربی با قدرتمندترین ارتش عربی نتوانست بدون پرداخت هزینه‌های بالا یعنی توافق کمپ دیوید اراضی اشغالی خود را از آن پس بگیرد، توافقی که هنوز هم که هنوز است مانعی در مسیر تمامیت و هیبت این کشور به شمار می‌رود.

این حادثه در هر حجم و اندازه‌ای زلزله‌ای بزرگ است که پیامدهای آن عرصه جدیدی برای تحولات منطقه‌ای و حتی بین‌المللی ایجاد کرده و همچنان سایه این پیامدها به روی سر لبنان و لبنانی‌ها و منطقه حضور دارد و مردم لبنان نشانه‌های این دستاورد را در لبنان و منطقه می‌بینند.

-در 25 می 2000 دوره عربی و جهانی با عنوان نقش زور در تصمیم‌سازی‌های سیاسی به پایان رسید و مرحله جدیدی با عنوان پتانسیل ملت‌ها برای تغییر روند معادلات قدرت ایجاد شد. جنوب لبنان عرصه واقعی این آزمایش بود، عرصه‌ای که ملتی با کمترین حد از پشتیبانی موفق شد در روند معادلات قدرت در برابر طرف مقابل ایستادگی کند و نتیجه آن جنگی 20 ساله بود. این سخن هوگو چاوز رهبر فقید در آمریکای لاتین اشتباه نبود که می‌گفت پیروزی مقاومت در جنوب لبنان این اطمینان را ایجاد کرد که ضعفا و فقرا نیز می‌توانند سرنوشت خود را با دستان خود رقم بزنند. وی در همین رابطه انقلاب‌های بولیواری را در آمریکای لاتین برای آزادی از سیطره ایالات متحده آمریکا آغاز کرد.

 همچنین اشتباه نبود که روسیه و ایران این حادثه را با عنوان علامت پیری منظومه های سنتی قدرت به رهبری واشنگتن در دنیا قلمداد کردند و اطمینان دادند که قدرت تضمین موازنه ‌های جدید بین‌المللی با بروز پرونده هسته‌ای ایران از یک سو و افزایش نقش ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور سوریه در معادلات برای ایجاد موازنه بین‌المللی از سوی دیگر به ‌وجودآمده است.

همچنین طبیعی بود که پس‌لرزه‌های این اتفاق زلزله‌ای بزرگ را در آمریکا ایجاد کرد و این کشور حمله نظامی امپراتوری خود را به سمت عراق و افغانستان آغاز کرد تا بتواند سوریه و ایران را محاصره کرده و آنها را تسلیم خود نمود و پشت مقاومت را بشکند تا در نهایت بتواند دست اسرائیل را به عنوان طرف برتر در منطقه بالا ببرد. همین موضوع بود که باعث شد کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا آغاز جنگ ژولای بعد از شش سال جهت سرکوب مقاوت را درد زایمان برای تولد خاورمیانه جدید توصیف کرد. در همین راستا پاتریک بوکانون از رهبران حزب جمهوری‌خواه و مخالف دیدگاه های جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا در حمله به عراق، این جنگ را برای بازگرداندن اعتبار اسرائیل توصیف کرد.

- در 25 می 2000 همراه با شکست اشغالگری اسرائیل ، قفل زندان فکری نهاده شده بر گردن ملت فلسطین که آن‌ها را به سمت سازش‌های خفت‌بار سوق می داد، شکسته شد. به این ترتیب بود که فلسطینی‌ها مقاومت و انتفاضه خود را آغاز کردند تا اینکه نهایتاً نوار غزه در سال 2005 آزاد شد و مقوله سقوط اسرائیل بزرگ که عرصه آن روز به روز کوچک تر می شد، تثبیت گشت. به این ترتیب بود که برای اولین بار میزان تأثیرگذاری دیدگاه‌های اشغال اراضی دیگران در این رژیم مورد مناقشه قرار گرفت و دیدگاه تشکیل اسرائیل بزرگ مبتنی بر قدرت بازدارندگی این رژیم مطرح شد و اسرائیل تلاش کرد امنیت دولت‌های همسایه را با توافق‌نامه‌های سیاسی و اقتصادی معامله کند.

این قدرت بود که فاجعه‌ای بزرگ برای اسرائیل به ‌بارآمده و پروژه اسرائیل بزرگ را به فروپاشی کشاند. اسناد منتشر شده رژیم صهیونیستی در رابطه با عوامل این شکست پیش بینی می‌کند که بلافاصله بعد از آزادسازی جنوب لبنان این تفکر به فلسطینی‌ها منتقل شود. این موضوعی بود که زئیف شیف تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای در روز 28 می سال 2000 در مقاله مشهور خود در روزنامه‌ هآرتص به آن اذعان کرد و گفت فلسطینی ها بلافاصله با پرچم کشور خود به سمت گذرگاه "ایرتز" حرکت خواهند کرد.

-در 25 می سال 2000 دوره رژیم‌های عربی به پایان رسید و این رژیم‌ها بعد از متلاشی شدن سازمان فکری و دیدگاه‌های امنیتی خود در رویکرد موسوم به بهار عربی از هم پاشیدند. هزینه های پرداخت شده برای سقوط نظریه امنیتی اسرائیل، تلاش برای نزدیک شدن به محور مقاومت منطقه ای و نادیده‌ گرفتن تبدیل شدن رهبر این جنبش به نماد اول ملت‌های عربی بود، به گونه‌ای که تصاویر وی در تمامی منازل علمی و مناطق عمومی منتشر شده و پرچم حزب‌الله به زینتی برای مراسم های مختلف از مناسبت‌های ملی گرفته تا عروسی‌های خانوادگی تبدیل شد.

پاتک غرب برای تقابل با این سقوط، ایجاد جایگزین‌های پیش‌از اجازه فروپاشی رژیم‌های عربی بود. به این ترتیب پروژه عثمانی جدید و اخوانی سازی منطقه کلید خورد و در کنار این پروژه هرج‌ومرج و فتنه مذهبی و فعال کردن القاعده نیز آغاز شد. در کنار این دو رویکرد، مسیر سومی نیز ایجاد شد که همان جنگ اسرائیل بر ضد لبنان در ژولای سال 2006 بود  که با استقبال پادشاه عربستان همراه شد.

-در 25 می 2000، دنیا و منطقه وارد جنگ استراتژی‌های بزرگی شد که تا امروز ادامه پیدا کرده است، جنگی که سوریه در دوره  حافظ اسد و بشار اسد به عنوان دژ مستحکم مقاومت و حامی و دنبال کننده گزینه‌های استراتژیک آن به عرصه اصلی این جنگ تبدیل شده است. مقاومت همچنان عامل ارزش‌ افزوده سوریه بود، اما مداخله‌جویان در سوریه تصمیم گرفته بودند که خودشان شکل و ماهیت نظام جدید منطقه‌ای و جهانی را ترسیم کنند.

در سایه این مقاومت،  لبنان به دولت بزرگی تبدیل شد که اهالی مقاومت در آن به علت گرایشی که دارند احساس افتخار کرده و سر خود را بالا نگه می‌دارند. این در حالی است که کسانی که با محور مقاومت مخاصمه می‌کنند مورد توجه قدرت‌های بزرگ قرار می‌گیرند و کاخ سفید به این افراد نظیر فؤاد سنیوره نخست وزیر اسبق لبنان به علت دشمنی با مقاومت ارزش قایل شده و با آنها تعامل می‌کند، تعاملی که حتی در رویکرد این کشور نسبت به نخست‌وزیر کشوری نظیر ژاپن نیز مشابه آن دیده نمی‌شود. تنها علت این رویکرد این است که وی در کشوری قرار دارد که می‌تواند به مقاومت آسیب برساند، مقاومتی که باعث تخریب پروژه‌های آمریکا در منطقه شده و قدرت شکست‌ناپذیر آن که اسرائیل نماینده آن است را تهدید کرده است.

در 25 می مراحل متعددی به سر آمده و مراحل جدیدی آغاز شده است، مراحلی که توسط کسانی که نقاط نورانی و درخشان در مسیر پیشرفت لبنانی‌ها و تمامی آزادگان جهان ایجاد کردند، از جمله فرماندهان شهید شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی و حاج عماد مغنیه و سیدمصطفی بدرالدین به نگارش درآمده است. اینها افرادی هستند که تاریخ با وجود تمام رویکردهای تخریب و شیطنت که بر ضد مقاومت وجود داشته،نام آنها را در کنار افرادی نظیر چه گوارا و ماتسی تونگ و سایر رهبران جهان و آزادی بخش و مقاومت به خاطر خواهد سپرد.

 امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقاله‌ای در روزنامه البناء لبنان نوشت: در شانزدهمین سالروز آزاد سازی جنوب لبنان و اخراج دشمن اسرائیلی از بیشتر اراضی لبنان در این منطقه، جنگ جهانی علیه آن تحت مدیریت آمریکا و دنباله روی و مزدوری جریان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله برخی کشورهای عربی و اسلامی دنبال می‌شود. در سالروز این مناسبت و در سایه پایداری افسانه‌ای محور مقاومت در دفاع از اراضی و آبرو و کرامت و تمامیت ارضی لبنان و دفاع از دستاوردهای خود تأملی در روند تقابل این محور با دشمن صهیونیستی و دستاوردهای آن خواهیم داشت و اقدامات قابل انتظار متجاوزان در چارچوب این جنگ جهانی بر ضد محور مقاومت و سوریه و منطقه را در نکات زیر بررسی خواهیم کرد:

1-     پیروزی لبنان و مقاومت در جنگ آزادسازی در شرایطی رقم خورد که دنیا از حمایت لبنان دست برداشته بود و تحولات این کشور را به اسرائیل واگذار کرده و در قبال اشغالگری آن سکوت اختیار می‌کرد. محافل بین‌المللی هیچ تحرکی در قبال رد اجرای قطعنامه 425 شورای امنیت از سوی رژیم صهیونیستی انجام نمی‌دادند. در نتیجه چیزی که باعث آزادسازی جنوب لبنان شد، مقاومت بود که به تنهایی و غریبانه در کشور خود فعالیت کرده و حتی گروه‌های سیاسی گسترده‌ای از داخل لبنان نیز آن را حمایت نمی‌کردند و اقلیتی از مردم هواداران بودند. اما مقاومت با اقدامات و اصرار خود در این مسیر پرپیچ‌وخم ، موجودیت خود را اثبات کرده و دنیا را مجبور کرد که این موجودیت را به رسمیت بشناسد. مقاومت فعالیت‌های میدانی خود را تثبیت کرده و خود را به عنوان یک طرف تأثیرگذار و اساسی در معادلات موجود به دشمنان تحمیل کرد و تأیید رسمی و غیررسمی گسترده‌ای را در داخل لبنان به دست آورد. تأییدی که متأسفانه به حد اجماع نرسیده است.

2-     پیروزی مقاومت در لبنان پیروزی نبود که شرایط بین‌المللی اجازه آن را داده باشد، چرا که در آن زمان دنیا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقرار نیروهای ناتو در خلیج فارس از سوی آمریکا مدیریت می‌شد و هیچکس در عرصه میدانی باقی نمانده بود که بتواند به پروژه‌های استعماری "نه" بگوید، در این میان تنها عدة اندکی از نیروهای مقاومت در لبنان بودند که از سوی سامانه ای منطقه ای حمایت می‌شدند. این گروه‌ها توسعه پیدا کرده و محور مقاومت را تشکیل دادند که از شرق به ایران و از غرب به سواحل دریای مدیترانه و سوریه و بخشی از لبنان و فلسطین می‌رسید. این پیروزی نقطه عطفی در روند تحرکات بین‌المللی بود و برای غرب و آمریکا و اسرائیل سیگنالی در روند مخالف خواسته‌های آنها به شمار می‌رفت، این در حالی بود که تمامی دنیا فرماندهی آمریکا را پذیرفته بودند و تنها محور مقاومت بود که این وابستگی را رد کرد و برای آن مبارزه کرد و اراضی خود را آزاد کرد.

3-     تحمیل پیروزی مقاومت لبنان به اسرائیل چالش بزرگی از ماهیت چالش‌های موجودیتی برای اسرائیل بود، از این منظر بود که می‌بینیم رژیم صهیونیستی بلافاصله نخبگان خود را به هرتصلیا دعوت کرد تا کنفرانسی را تشکیل دهد که در آینده به کنفرانسی سالیانه و دوره ای برای بررسی راهکارهای حمایت از اسرائیل و تثبیت موجودیت آن و تلاش برای افزایش فضای استراتژیک آن تبدیل شد. کنفرانسی که به دنبال مهار شکست در لبنان و استفاده از متغیرات بین‌المللی و منطقه‌ای بود.

 4-       مرحله پس از پیروزی مقاومت لبنان بار دیگر نقش سازمان ملل متحد  در نادیده گرفتن حقوق ملت‌ها و تقدیم ‌کردن این حقوق به اردوگاه متجاوزان و استعمار را ثابت کرد، به گونه‌ای که هیئت وابسته به سازمان ملل با نقشه‌هایی جدید به لبنان آمد که مرزهای این کشور را در جایی غیر از موقعیت اصلی آن نشان می داد. نقشه‌هایی که اگر لبنان آنها را می‌پذیرفت، می‌توانست بخش گسترده ای از خاک این کشور را ضایع کرده و آن را با دروغ و بهتان به اسرائیل تقدیم کند. اما موضع قاطعانه لبنانی‌ها نظیر موضع‌گیری امیل لحود رئیس‌جمهور وقت لبنان در زمان آزادسازی جنوب این کشور که من نیز به عنوان رئیس کمیته نظامی لبنان برای تحقیق در این زمینه  با او همکاری می‌کردم، باعث تکمیل شدن روند عقب‌نشینی دشمن و پاک سازی اراضی لبنان براساس نقشه‌های مرزی این کشور شد. این صلابت ما را موفق کرد که بتوانیم 17756000 متر مربع از اراضی لبنان را پس بگیریم. این در حالی بود که سازمان ملل متحد اصرار داشت با ایجاد بهانه‌های واهی اشغالگری را در مناطق مختلف بویژه مزارع اشغالی شبعا و بخش هایی از العدیسه و رمیش و المطله ادامه دهد

5-       حوادث بعد از عقب‌نشینی نشان داد که صاحب حق هر اندازه که قدرت مادی محدودی داشته باشد، می‌تواند ایستادگی کرده و و حق خود را مطالبه کند. فرقی نمی‌کند که متجاوز چه میزان قدرت داشته و مجهز به چه سلاح‌هایی بوده و چه اهرم‌های فشاری در اختیار داشته باشد. وقتی این مطالب را می‌نویسم، به مذاکرات مشهوری که بین من و مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا اتفاق افتاد، فکر می‌کنم  او می‌خواست از ما این اعتراف را بگیرد که مصوبه 425 سازمان ملل متحد اجرایی شده است، این در حالی بود که اسرائیل همچنان بخش‌هایی از اراضی داخلی لبنان را تحت اشغال خود داشت. هنگامی که من این مطالبات را رد کردم ، آن را به نزد امیل لحود برد تا شاید بتواند با فشار بر او، این موضوع را رسمیت دهد، اما قدرت ملی و بازدارندگی و ثبات نظامی و سیاسی لحود باعث شد او نتواند این کار را بکند و لحود با روند پاک‌سازی اراضی لبنان موافقت کرد.

6اتفاقی که همه معادلات را بهم ریخت/ روایتی از مهمترین روز سیاسی دنیا/آماده انتشار-       اتفاقی که الان در جریان است و جنگ جهانی که آمریکا و اسرائیل آن را مدیریت می‌کنند، اقدامی انتقام‌جویانه نسبت به شکستی است که اردوگاه استعمار و تجاوز در منطقه دریافت کرده، شکستی که میدان اولیه آن در سال 2000 رقم خورد و در سال 2006 نیز تأکید مجددی بر آن صورت گرفت. اتفاقاتی که امروز در سوریه رخ می‌دهد ، ارتباطی با آزادی و دموکراسی و اصلاحات سیاسی ندارد ، بلکه حمله ای متجاوزانه و استعماری از سوی غرب بر ضد حلقه میانی محور مقاومت است که طرح‌های آمریکا را برای تسلط بر خاورمیانه و تمامی جهان و بنیان‌گذاری نظام تک قطبی  در دنیا از بین برده است. از این منظر درگیری‌های امروز در سوریه از سوی محور مقاومت در دو هدف دنبال می‌شود: هدف اول حمایت از دستاوردهای تحقق‌یافته و وفاداری نسبت به خون شهدا و جان‌فشانی‌های انجام شده است و هدف دوم که اصل و مبنای این مقاومت است ، استمرار روند دفاع از خود و حفظ موجودیت و تمامیت و استقلال این محور است.

7-       روندی که محور مقاومت و به ویژه حزب‌الله لبنان در زمینه محاصره و تحریم و فشارهای موجود با آن مواجه است، ریشه در آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 دارد و به دنبال انتقام از شکست در سال 2006 انجام می‌شود. آمریکا مقاومت را عاملی می‌داند که طرح و برنامه‌های استعمار را در منطقه به شکست کشانده است، به همین علت است که تدابیر انتقام‌جویانه و مجازات‌هایی نامشروع و غیرقانونی برای آن تدارک دیده است. اقداماتی که هرگز با مواضع و گفته‌های غرب در زمینه آزادی و دموکراسی و حق ملت‌ها در دفاع از خود و آزادی و حقوقش تناسبی ندارد.

8-       براساس آنچه که گفته شد روز مقاومت و آزاد سازی ، روزی افتخارآفرین در لبنان بوده و البته مسئولیتی نیز[بر دوش ما ] قرار می‌دهد، مبنی بر اینکه بعد از تمامی تلاش‌ها و دستاوردهای محقق شده، هیچ کس نمی‌تواند عقب‌نشینی کند. مقاومت منطقه‌ای با سه رکن اساسی ایران و سوریه و حزب‌الله صلابت و اراده و قدرت خود در این تقابل را نشان داد و ثابت کرد که جامعه مقاومت به ویژه در لبنان این ساختارها و گرایش‌ها را در اختیار دارد. تازه‌ترین این رفتار را  در انتخابات شورای شهر و تعهد لبنان به حمایت از مقاومت با وجود تمامی تحریم‌ها و فشارها می‌توان دید. از همین منظر است که ما می‌گوییم مقاومت با چنین شرایط و مختصاتی شایسته هیچ چیزی غیر از پیروزی نیست. به همین علت بود که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان تأکید کرده زمان پیروزی‌ها فرارسیده است و موعد پیروزی نهایی ما روز به روز نزدیک‌تر می‌شود.

منبع: مشرق


انتهای پیام

صدای شیعه...
ما را در سایت صدای شیعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sedashia بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 10 خرداد 1395 ساعت: 20:08